ارشــــــــــــــان پیشـیارشــــــــــــــان پیشـی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

پرنس پیشی،پسر پائیزی

قرار دوستانه مامان...

سلام ب روی ماهت... سلام ب شیرینی لُپای مثل کلوچه ت... پیشی ملوسم در چه حاله؟ من خیلی ناراحتم مامانم. آخه بعد از 7سال انتظار 15 مرداد 92 رسید ولــــــــــــــــــــــــــــــــــی   میدونم گیجت کردم. الان خوبه خوب برات توضیح میدم. سال 85 ما سال آخر دبیرستان بودیم. روزای آخر سال تحصیلی بود و ما ک خیلی با معلم عربیمون (خانم توسلی)جور بودیم ی قرار با هم گذاشتیم. ک 7 سال بعد یعنی 15 مرداد 1392 هممون بریم پارک ساعی. میخواستیم بدونیم کی یادشه کی یادش نیست... هرکسی چقدر تغییر کرده شاید باورت نشه من تو این 7 سال تقریبا هر ماه این قرار و یادم بود. براش روز شماری میکردم. امــــــــــــــــــــا امروز 1...
15 مرداد 1392

روزانه های ارشانم در 9ماه و 27 روزگی

سلام ب نینی پسمل سرتق خودم پسرکم چطوری بهت بفهمونم ک چقـــــــــــــــــــــــدر عاشقتم؟ چطوری بهت بگم ک میمیرم برات.  فقط ی چیزی... آخه چرا اصلا حرف گوش نمیدی؟ خخخخخ چه کنیم مادر!!!!!   اومدم برات از این روزا کارات بگم.   از شیرینیهات  از خستگیهام ...   الان شما دقیقا تا این لحظه ،  9 ماه و 26 روز و 12 ساعت و 12 دقیقه و 12 ثانیه  سن داری!!!!! من قربون سن و سالت برم. خخخخخخخخ( باورت میشه همش یهویی شد؟ ب خدا راست میگم داشتم بعد از ثبت تو وبلاگت میخوندم ک دیدم اینو ک بدون نگاه کردن کپی کرده بودم چه رُند شده؟!؟!؟!؟) شما جوجوی مامان این روزا کارای با مزه ای میک...
15 مرداد 1392

سی دی بلاگ

شکوفه پائیزی من ... ســــــــــــلامــــــــــــــــــ خوشگل پسرم 9 مرداد 92 جلد اول سی دی بلاگ ب دستمون رسید... خیلی خوب و فوق العاده است... تمام 200 پست خاطراتت خیلی زیبا توش نوشته شده. وقتی عکست رو دیدی انقدر ذوقیـــــــــــــــــــدی 200 پست اول شامل 9 ماه خاطرات بارداری و 9 ماه خاطرات تو بود. ک شد 18 ماه. ب نظرم از این ب بعد 100 پست ک شد سفارش بدم بهتره. امیدوارم خوشت اومده باشه گل قشنگم.  دوســـــــــــــتت دارمــــــــــــــــــــــــــ      پ.ن. عسل  مامان بازم 1 هدیه مجازی خوشگل از خاله الناز داری : خاله جون شرمندمون کردی. ...
10 مرداد 1392

210-ارشان تولد مامانت مبارک.......

  آقا ارشـــــــــــــــــــــــــــــانم تولد مامانت مبارکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دیروز یعنی 10 مرداد تولدم بود...... هوووووووووووووورااااااا دیروز خیلی بهم خوش گذشت... این اولین سالی بود ک فرشته کوچیکم روز تولدم تو بغلم بود. ارشانم خیلی دوستت دارم مامانم. ممنون ک هستی...  این زیباترین تولد عمرم بود. درسته هیچ ربطی ب من نداشت. خخخخخخخخخخخخخ، هم واسه تو شعر تولد خوندیم و تو کلی ذوق و دس دسی کردی هم شمعهارو تو فوت کردی ولی بهترین تولدی بود ک تو عمرم داشتم.  دیشب مامان شراره + بابا رضا + دایی جون اومدن خونمون. یعنی قرار بود من ی روزی از روزهای ما...
10 مرداد 1392

ارشان در 9ماه و 19روزگی...

سلام ب برگ گلم. سلام ب تمام وجودم. سلام ب عشق مامان شقایق و باباعلی   کلوچه شیرینم الان ک دارم برات مینویسم 11 شبه و تو رو پام خوابیدی. منم دارم از خستگی میمیرم... ب خدا جدی میگم... از نوک پا تا فرق سرم کوفته شده انقدر ک امروز تو فوضول خان شیطونی کردی. مامانایی ک نینی 9 ماهه( از نوع فوضول و شیطون) دارن میدونن من چی میکشم.........  از خستگی بگذریم ک تمومی نداره.. بریم سراغ خاطرات پسملم... از این روزهات بگم ک هاپو میگی، جیش میگی، میگم جوجوئه میگه؟ تو میگی جیک... البته نه ب این آسونیا .. . میگم ارشان بگو هاپو میگی پو!!!!!! میگم وای وای ارشان جیش کرده؟ میگی تیس !!!!!!!! میگم جوجوئه میگه جی...
7 مرداد 1392

بدون شرح ...

زندگی مامان سلام... خوشگل پسرم ی سری عکس ک خـــــــــــــــــــــیلی دوسشون دارم برات میذارم ببینی... عاشقتم: ارشان در حال گفتن دووووووووو ، تو بازی 1.2.3  چندتا عکس از بازی کردن جیگملم:    تو این عکس نور مادون قرمز دوربین میوفتاد رو شیمک خوشلت میخواستی بگیریش...   این عکس شبیه ژستاییه ک عروسا میگیرن.خخخ دالـــــــــــــــی مـــــــــــــامــــــــــــــان شقایق    چـــــــــــــــــــــــــاکریـــــــــــــــــم   ...
7 مرداد 1392

خراب کاری2(تصویری)

وقتی من برای خرابکاری نقشه میکشم اینطوری ب مامان خیره میشم ک ببینم مامان حواسش هست یا نه؟... خب راحت باش مامان داره با دوربین ور میره و حواسش نیست... حالا از کجا شروع کنــــــــــــــــــــــــــــــــــــم؟ داشتم ب کارم میرسیدم ک صدای جیغ بنفش مامان منو ب خودم آورد... اَرررررررررررررشــــــــــان!!!! چشمامو بستم و غش غش خندیدم ک مامانم دلش بسوزه و دعوام نکنه...   وقتی مامان خنده منو دید واقعا دلش سوخت و گفت پسرم خطرناکه میریزه رو سرتا..........  ومن پشیمون از کار زشتم... ببخشید مامانی ولی کار از کار گذشت و ر.ی.س.ی.و.ر شکست................. ...
6 مرداد 1392

شب قدر

  عزیز مادرسلام  گل قشنگم امشب شب قدر، شب نزول قرآنه...  شب نوزدهم: اولین شب از شب‌های قدر هست و شب قدر همان شبی است که در تمام سال شبی به خوبی و فضیلت اونن نمی‌رسه و عمل خیر در این شب بهتر از عمل خیر در هزار ماهه...  و در این شب تقدیر امور سال رقم می‌خوره و ملائکه در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل می‌شن و به خدمت امام زمان علیه‌السلام مشرف می‌شن و آنچه برای هر کس مقدر شده بر امام علیه السلام عرض می‌کنند. پسر مامان این شب اعمال خاص خودش رو داره ک من برات مینویسم ایشالا هر سال بتونی با پاکی وجودت ب جا بیاریشون عمرم.: 1- غسل. (مقارن غروب آفتاب، که بهت...
5 مرداد 1392

کلی حرف از 9ماه و نیمه بودنت...

هوایی رو ک تو نفـــــــــس میکشی    دارم راه میرم بغل میکنم تو با من بمون تا ته این سفر     من این ماه و ماه عسل میکنم  سلام عمرم امروز تو نفس مامان 9 ماه و نیمه شدی عسیسم. و کلی کارها تو این مدت یادگرفتی! انقدر شیرینیهات زیاده ک من میترسم دیابت بگیریم از دست تو. خخخخخخخخخخخخ عاشقتم پسرم.     راستی میدونی چی شد؟ 29 تیر من و تو واسه اولین بار دوتایی و بدون باباعلی رفتیم خرید ! خخخخ تعجب نکن... آخه من تاحالا نشده بود ک برم وسایل خونه بخرم. ولی ب دلیل اینکه باباعلی روزه بود و دلش آش رشته خواسته بود و غروب میومد من و تو رفتیم براش سبزی کشک خریدیم. بقیه هاش رو خدارو شکر داشتی...
3 مرداد 1392