ارشــــــــــــــان پیشـیارشــــــــــــــان پیشـی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

پرنس پیشی،پسر پائیزی

روزانه های شهریور 92...

11 ماهه شدی قندم ... خیلی خوشحالم : از اینکه تورو دارم ... ممنونم ... ک هدیه ای ب این عظمت نصیبم کردی! مادر بودن هدیه ی بزرگیه! امیدوارم از پسش بر بیام... گاهی دلم میگیره پسرم مثل الان ک ساعت 11 شبه! تو خوابیدی و اشک هنوز گوشه چشماته. خیلی گریه کردی. منم با تو گریه کردم. آخه سرت خورد ب اسباب بازیتو ی نقطه کبود شد... ورم کرده... دق کــــــــــــــــــــــــردم! یعنی واقعا مامان خوبی نیستم؟ خدایا ............. آخه من ک انقدر مواظبتم چرا انقدر بلا سرت میاد؟ من ک دیگه جون واسه خودم نمونده پس چرا موفق نیستم و بازم ضربه میخوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چکار کنم؟؟؟؟؟؟   عزیز دلم سلام ... اون روز خیلی دلم ...
21 شهريور 1392

یازده ماه با حباب کوچولو...

    سلام عشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــقم جیک جیکو 11 ماهه شدی... فقط 1 ماه ب تولد یک سالگیت مونده   قشنگ ترین صدای زندگی تپش قلب توست   با شکوه ترین روز دنیا تولد توست پس برای   من بمان و بدان که عاشقانه دوستت دارم   آقای قناد ی بار دیگه اسمت رو اشتباه نوشت... البته فقط مدلش رو... اونم اونطوری ک من دوست داشتم اسمت باشه و نشد ک برات این اسم رو بذاریم.... در هر صورت عرشان من ، ارشان من ماهگرد 11 مبارک!!!!!!!!!!!      نگاهت زیباتر از خورشید ، دلت پاک تر از آسمان  ...
19 شهريور 1392

چه روزها ک گذشت پسرکم...

پسر عزیزم: شاید روزی وقتی ک جوانکی پر شر و شور شدی ، نوشته هام در نظرت خنده دار باشه! نازنینم این خنده دار نیست ک من از گذشته عاشق تو بودم! حتی روزهایی ک جوانی پر شر و شور بودم... بی شک عشقی بی اندازه رو تو کلماتم میبینی! اگر مادرت رو الان پشت مانیتور ببینی چیزی جز این نمیگی! لباس آبی، موهای جمع شده در پشت، چشمهایی ک از بی خوابی و خستگی قرمز و متورم شده! اینهارو نوشتم ک اگر روزی من رو پیر دیدی بدونی روزی جوون بودم. زیبا بودم... بگذریم پسرکم. نمیدونی روزهایی ک نبودی چــــــــــــــــقدر تب و تاب اومدنت رو داشتم ... چقـــــــــــــــــدر  دعا میکردم ک بیایی! چقـــــــــــــــــــدر دلیل و برهان برای پدر ک من...
17 شهريور 1392

عکسای آتلیه، روزانه

سلام سلام صدتا سلام هزار و سیصد تا سلام زندگی شقایق خوبی؟ امیدوارم خوب خوب خوب باشی !!!!! بی  مقدمه اینم عکسای آتلیه ایت تو 10 ماهگی: زیبای من ، فدای موهای طلاییت بشم من عاشقتــــــــــــــــــــــــــــــــــــم حالا چندتا عکس دیگه بذارم بعد برات از این روزات بگم:   این عکس هدیه خاله صفورای مهربونه (دوست خیــــــــــــــــــــــلی خوبم) مامان سورنا نفس (همزاد خودت ک دقیقا 19 مهر 91 ب دنیا اومده) خیلی ممنون خاله صفورا جوووووووووووووووووونم و این هم آدرس وبلاگ سورنا نفس خاله http://sourena2012.niniweblog.com و 2تا هدیه زیبا ا...
10 شهريور 1392

سفرنامه مرداد92/ دندون هفتم27 مرداد/1سالگی وبلاگ

سلام و 100 سلام ب پسمل خوشگلم... مامانم امروز میخوام از مسافرت مردادیمون برات بگم. تو این چند روز ک نبودیم رفته بودیم شمال... خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی خوش گذشت. مطمئنم تو هم خیلی روحیه گرفتی و خوش گذشته بهت. حالا بذار از اول برات بگم: خوشگل مامان روز 22 مرداد بود ک غروب ب سمت شمال حرکت کردیم. اولش برات پشت ماشین رو مثل اتاق درست کردیم ک راحت باشی اما هنوز خوب تعادل نداری و از اونجایی ک اصلا نمیشینی هی میوفتادی... واسه همینم زیاد نتونستی اونطوری بمونی و ناچار ب صندلی منتقل شدی! ولی وقتی بیرون صندلیت بودی کلی ذووووووووووووووووق میکردی:   بعضی وقتا هم یهویی...
28 مرداد 1392

چکاپ و اطلاعات10 ماهگی...

سلام ب پیشی خودم     خوشگل مامان دیروز 20 مرداد 92 ساعت 4 بعد از ظهر با باباعلی رفتیم بیمارستان لاله واسه چکاپ پایان 10 ماهگی...  خوشحال و شاد و خندون بودی تا وقتی ک دکتر خواست گلوتو معاینه کنه! فکر کردی چی میخواد بده بخوری و از اونجایی ک از  خوردن بیذاری دهنت رو سفت کردی و جیـــــــــــــــــــــــــــغ راه انداختی... بقیش بماند... قدت 77 سانت و وزنت 10 کیلو و 600 بود. فقط 300 گرم زیاد شدی! از بس هیچی نمیخوری!   21/مرداد/92 رویش 6مین مرواریدت هم مبارکـــــــــــــ باشه عشقم  پایین سمت راست عکس و چپ خودت ... اسمش دندون پیشین جانبیه! ک با رنگ قرمز نشو...
21 مرداد 1392

ی روز تو خونه...

سلام، من آقا ارشان ، پیشی مامان و بابام هستم... امروز میخوام براتون از ی روز تو خونه تعریف کنم ک ببینید من چکارایی میکنم ک مامانم وقت نداره سرش رو بخارونه... پس هرکی دوست داره با من همراه بشه الان صبحه و من با گریه بیدار میشم اما وقتی مامانمو میبینم یادم میاد ک نباید الکی گریه کنم پس ی لبخند ب نشانه صبح بخیر... بعد از اینکه یکسره میگم تیــــــــــــس مامانم میاد و جامو عوض میکنه و بعد صبحانه یکم سرلاک میخورم... البته اگر شعر عمو پورنگ و باب اسفنجی برام پخش بشه... بعد از خوردن صبحانه چون لباسم یکدست سرلاکی شده مامانم لباسامو عوض میکنه و کلی اسباب بازی(از هر چیز تو کمد خودم و مامانم و کابینت ه...
21 مرداد 1392

ده ماه با حباب کوچولو...

گل من، قشنگ من، نفس من ، دو رقمی شدنت مبارک!!!   زیباترین چشــم انداز تندیس نگاه تـوست و قشـنگترین لحظه، لحظه ی روییدن توست … ماهگرد تولدت را باتمام وجــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود تبریک میگویم      آهنگ خوش سه تار تقدیم تو باد آرایش گلهای بهار تقدیم تو باد گویند که عشق هدیه پاک خداست این هدیه هزار بار تقدیم تو باد تولدت مبارک،خوش اومدی ستاره اگرچه ازراه دورهیچ فایده  نداره شمعهاروروشن کن وبه جام دوتاروفوت کن همیشه عشق منی، لبخند بزن شادم کن تواین روزط...
19 مرداد 1392

عید فطر92

خداحافظ ای ماه غفران و رحمت         خداحافظ ای ماه عشق و عبادت خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوها   خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه         خداحافظ ای بهترین ماه الـــله   بر همه مسلمانان جهان مبارکــــــــــــــــــــــــــــــــ   پسر خوشگلم عیدت مبارک مامانم... دوست جونای خودم و پسرم عید شما هم مبارک حلول ماه عید و شادی مسلمین است     پایان ماه روزه، برای صائمین است نشاط و افتخار و شادی و سربلندی            از محک الهی برای مؤمنین است - – - * – - - ...
18 مرداد 1392