ارشــــــــــــــان پیشـیارشــــــــــــــان پیشـی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

پرنس پیشی،پسر پائیزی

چکاپ و اطلاعات10 ماهگی...

سلام ب پیشی خودم     خوشگل مامان دیروز 20 مرداد 92 ساعت 4 بعد از ظهر با باباعلی رفتیم بیمارستان لاله واسه چکاپ پایان 10 ماهگی...  خوشحال و شاد و خندون بودی تا وقتی ک دکتر خواست گلوتو معاینه کنه! فکر کردی چی میخواد بده بخوری و از اونجایی ک از  خوردن بیذاری دهنت رو سفت کردی و جیـــــــــــــــــــــــــــغ راه انداختی... بقیش بماند... قدت 77 سانت و وزنت 10 کیلو و 600 بود. فقط 300 گرم زیاد شدی! از بس هیچی نمیخوری!   21/مرداد/92 رویش 6مین مرواریدت هم مبارکـــــــــــــ باشه عشقم  پایین سمت راست عکس و چپ خودت ... اسمش دندون پیشین جانبیه! ک با رنگ قرمز نشو...
21 مرداد 1392

ی روز تو خونه...

سلام، من آقا ارشان ، پیشی مامان و بابام هستم... امروز میخوام براتون از ی روز تو خونه تعریف کنم ک ببینید من چکارایی میکنم ک مامانم وقت نداره سرش رو بخارونه... پس هرکی دوست داره با من همراه بشه الان صبحه و من با گریه بیدار میشم اما وقتی مامانمو میبینم یادم میاد ک نباید الکی گریه کنم پس ی لبخند ب نشانه صبح بخیر... بعد از اینکه یکسره میگم تیــــــــــــس مامانم میاد و جامو عوض میکنه و بعد صبحانه یکم سرلاک میخورم... البته اگر شعر عمو پورنگ و باب اسفنجی برام پخش بشه... بعد از خوردن صبحانه چون لباسم یکدست سرلاکی شده مامانم لباسامو عوض میکنه و کلی اسباب بازی(از هر چیز تو کمد خودم و مامانم و کابینت ه...
21 مرداد 1392

ده ماه با حباب کوچولو...

گل من، قشنگ من، نفس من ، دو رقمی شدنت مبارک!!!   زیباترین چشــم انداز تندیس نگاه تـوست و قشـنگترین لحظه، لحظه ی روییدن توست … ماهگرد تولدت را باتمام وجــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود تبریک میگویم      آهنگ خوش سه تار تقدیم تو باد آرایش گلهای بهار تقدیم تو باد گویند که عشق هدیه پاک خداست این هدیه هزار بار تقدیم تو باد تولدت مبارک،خوش اومدی ستاره اگرچه ازراه دورهیچ فایده  نداره شمعهاروروشن کن وبه جام دوتاروفوت کن همیشه عشق منی، لبخند بزن شادم کن تواین روزط...
19 مرداد 1392

قرار دوستانه مامان...

سلام ب روی ماهت... سلام ب شیرینی لُپای مثل کلوچه ت... پیشی ملوسم در چه حاله؟ من خیلی ناراحتم مامانم. آخه بعد از 7سال انتظار 15 مرداد 92 رسید ولــــــــــــــــــــــــــــــــــی   میدونم گیجت کردم. الان خوبه خوب برات توضیح میدم. سال 85 ما سال آخر دبیرستان بودیم. روزای آخر سال تحصیلی بود و ما ک خیلی با معلم عربیمون (خانم توسلی)جور بودیم ی قرار با هم گذاشتیم. ک 7 سال بعد یعنی 15 مرداد 1392 هممون بریم پارک ساعی. میخواستیم بدونیم کی یادشه کی یادش نیست... هرکسی چقدر تغییر کرده شاید باورت نشه من تو این 7 سال تقریبا هر ماه این قرار و یادم بود. براش روز شماری میکردم. امــــــــــــــــــــا امروز 1...
15 مرداد 1392

روزانه های ارشانم در 9ماه و 27 روزگی

سلام ب نینی پسمل سرتق خودم پسرکم چطوری بهت بفهمونم ک چقـــــــــــــــــــــــدر عاشقتم؟ چطوری بهت بگم ک میمیرم برات.  فقط ی چیزی... آخه چرا اصلا حرف گوش نمیدی؟ خخخخخ چه کنیم مادر!!!!!   اومدم برات از این روزا کارات بگم.   از شیرینیهات  از خستگیهام ...   الان شما دقیقا تا این لحظه ،  9 ماه و 26 روز و 12 ساعت و 12 دقیقه و 12 ثانیه  سن داری!!!!! من قربون سن و سالت برم. خخخخخخخخ( باورت میشه همش یهویی شد؟ ب خدا راست میگم داشتم بعد از ثبت تو وبلاگت میخوندم ک دیدم اینو ک بدون نگاه کردن کپی کرده بودم چه رُند شده؟!؟!؟!؟) شما جوجوی مامان این روزا کارای با مزه ای میک...
15 مرداد 1392

سی دی بلاگ

شکوفه پائیزی من ... ســــــــــــلامــــــــــــــــــ خوشگل پسرم 9 مرداد 92 جلد اول سی دی بلاگ ب دستمون رسید... خیلی خوب و فوق العاده است... تمام 200 پست خاطراتت خیلی زیبا توش نوشته شده. وقتی عکست رو دیدی انقدر ذوقیـــــــــــــــــــدی 200 پست اول شامل 9 ماه خاطرات بارداری و 9 ماه خاطرات تو بود. ک شد 18 ماه. ب نظرم از این ب بعد 100 پست ک شد سفارش بدم بهتره. امیدوارم خوشت اومده باشه گل قشنگم.  دوســـــــــــــتت دارمــــــــــــــــــــــــــ      پ.ن. عسل  مامان بازم 1 هدیه مجازی خوشگل از خاله الناز داری : خاله جون شرمندمون کردی. ...
10 مرداد 1392

ارشان در 9ماه و 19روزگی...

سلام ب برگ گلم. سلام ب تمام وجودم. سلام ب عشق مامان شقایق و باباعلی   کلوچه شیرینم الان ک دارم برات مینویسم 11 شبه و تو رو پام خوابیدی. منم دارم از خستگی میمیرم... ب خدا جدی میگم... از نوک پا تا فرق سرم کوفته شده انقدر ک امروز تو فوضول خان شیطونی کردی. مامانایی ک نینی 9 ماهه( از نوع فوضول و شیطون) دارن میدونن من چی میکشم.........  از خستگی بگذریم ک تمومی نداره.. بریم سراغ خاطرات پسملم... از این روزهات بگم ک هاپو میگی، جیش میگی، میگم جوجوئه میگه؟ تو میگی جیک... البته نه ب این آسونیا .. . میگم ارشان بگو هاپو میگی پو!!!!!! میگم وای وای ارشان جیش کرده؟ میگی تیس !!!!!!!! میگم جوجوئه میگه جی...
7 مرداد 1392

خراب کاری2(تصویری)

وقتی من برای خرابکاری نقشه میکشم اینطوری ب مامان خیره میشم ک ببینم مامان حواسش هست یا نه؟... خب راحت باش مامان داره با دوربین ور میره و حواسش نیست... حالا از کجا شروع کنــــــــــــــــــــــــــــــــــــم؟ داشتم ب کارم میرسیدم ک صدای جیغ بنفش مامان منو ب خودم آورد... اَرررررررررررررشــــــــــان!!!! چشمامو بستم و غش غش خندیدم ک مامانم دلش بسوزه و دعوام نکنه...   وقتی مامان خنده منو دید واقعا دلش سوخت و گفت پسرم خطرناکه میریزه رو سرتا..........  ومن پشیمون از کار زشتم... ببخشید مامانی ولی کار از کار گذشت و ر.ی.س.ی.و.ر شکست................. ...
6 مرداد 1392

کلی حرف از 9ماه و نیمه بودنت...

هوایی رو ک تو نفـــــــــس میکشی    دارم راه میرم بغل میکنم تو با من بمون تا ته این سفر     من این ماه و ماه عسل میکنم  سلام عمرم امروز تو نفس مامان 9 ماه و نیمه شدی عسیسم. و کلی کارها تو این مدت یادگرفتی! انقدر شیرینیهات زیاده ک من میترسم دیابت بگیریم از دست تو. خخخخخخخخخخخخ عاشقتم پسرم.     راستی میدونی چی شد؟ 29 تیر من و تو واسه اولین بار دوتایی و بدون باباعلی رفتیم خرید ! خخخخ تعجب نکن... آخه من تاحالا نشده بود ک برم وسایل خونه بخرم. ولی ب دلیل اینکه باباعلی روزه بود و دلش آش رشته خواسته بود و غروب میومد من و تو رفتیم براش سبزی کشک خریدیم. بقیه هاش رو خدارو شکر داشتی...
3 مرداد 1392

هرچی از خوبی تو بگم کمه

هرچی از خوبیـــــــه تو بگم کمه     عاشقونه میخوامت ی عالمه واسه چشمای قشنگت میمیرم     عشق من از تو نفس میگیرم هرچی عشقه توی چشمای توئه     توی قلب من فقط جای توئه این محاله تـــــــورو تنها بذارم     تورو بیشتر از خودم دوستت دارم هر عشقی ی روزی میمیره     تاریکی دنیارو میگیره عـــــشق تو تا ابد میمونه    اسمت رو این لبام میخونه خونه پر میشه از عطر نفسات     حالا ک عاشقونست حال و هوات ببین از عــــــــشق دیدن چشات      همه دنیـــــــــــا رو میذارم زیر پات هرچی از خوبیه تو بگم کمه ...
29 تير 1392