روزانه های خوب ، دوستای خوب
سلام قلب مامان جون دلم خوبــــی؟ بازم اومدم با کلی حرف و خبر و خاطره مثل همیشه از روزمرگی های عادی میگذریم و میری سراغ خبرهای باحال ، بریم ک کلــــــــــــــــــــی حرف واسه گفتن دارم عشگم. 23 خرداد صبح ب همراه باباعلی رفتیم خونه بابارضا. مثل هرسال نیمه شعبان قرار بود بعد از ظهر بریم خونه خاله هایده. ک رفتیم و طبق معمول سال های قبل نذریتو دادیم. شب وقتی برگشتیم ب همراه بابایی رفتیم خیابون گردی. میدونی ک نیمه شعبانه و تزیینات خیابون. آدم کلی انرژی میگیره. کلی هم شربت بارون شدیم. خخخخخخخ بعد از اون سمت رفتیم پیش عمو جون( عمونون) کلی هم اونجا موندیم و تو تا تونستی شیطونی کردی و خوش گذروندی!!! ...