هرچی میریم بازم نمیگذره
سلام سلام قند عسل ، سلام سلام کاکل به سر بدون معطلی بریم سراغ خاطرات عشق سرتق مامان مامانم قبل از شروع کردن خاطراتت یه چیزی میخواستم بگم. نمیدونم چرا این روزا انقدر دیر میگذره. والا... یادمه موقع عروسیمون یک ماه قبل جشن ماه رمضون بود و اون سال ماه رمضون خیــــــــــــــــــلی برام طولانی بود. امسالم ماه رمضون برام خیلی طولانی شده. آخه منتظرم که مرداد تموم بشه و بریم خونه خوشگلمون. یه جورایی دیگه تحمل ندارم. بگذریم!!! 18 تیر بابارضا اینا رو واسه افطار دعوت کردیم و دای دای کیک گرفت که تو پست قبل دیدی! هم ماهگرد 21 تو و هم تولد 16 سالگی دایی جون رو جشن گرفتیم و خیلی خوش گذشت. 19 تیر هم عمو مجتبی ...