ارشــــــــــــــان پیشـیارشــــــــــــــان پیشـی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

پرنس پیشی،پسر پائیزی

ماجرای ارشان و لیمو ترش(تصویری)

  داشتم تو خونمون چهاردست و پا قدم میزدم ک ی چیزی قِل خورد اومد پیشم این دیگه چیه؟؟؟؟ گرده... شاید توپه؟؟؟؟؟؟؟؟ یعنی خوردنیه؟؟؟؟؟؟؟ امتحانش میکنم: تو دهنم جا نمیشه!!!!!!!! باید بیشتر دهنمو باز کنم... چرا ترشه؟؟؟؟؟ مامان این خوردنیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟    نه پسرم لیمو ترشو باید بریزیم تو غذا خودمم بلد بودما میخواستم ببینم مامانم بلده یا نه؟ واین داستان همچنان ادامه دارد..................... (البته من شدیدا مواظبت بودم) ...
29 ارديبهشت 1392

28اردیبهشت مروارید دوم

سلام پسر عزیزتر از جونم...  سلام گلبرگم... سلام زندگیم... جوجویی امروز 28 / اردیبهشت / 1392 بعد از کلی مشکلات مروارید دومت هم نمایان شد.... هـــــــــــــــــــــــــــــــورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خداکنه از این ب بعد دیگه یکمی درد لثه هات  آروم بشه. معمولا دومین دندونی ک نینیها در میارن همینه ولی من این عکس و برات میذارم ک بدونی: گل قشنگم اونی ک با نارنجی نشون دادم اولین مرواریدته و اونی ک با آبی نشون دادم مروارید دومته...   ب امید روزی ک دهنت پر بشه از مرواریدای سفید و قشنگ  جوجویی امروز بابایی تعطیل بود و برات نوبت گرفت ک ساعت 11 بر...
28 ارديبهشت 1392

ارشان جیگر و باب اسفنجی

سلام تمام وجودم مامانم امروز اومدم درباره تو و باب اسفنجی برات بگم... قبلا قبلنا ک هنوز شبکه پرشن تون نیومده بود و باب اسفنجی هنوز اونقدری رایج نبودمن یعنی مامان شما تو شبکه / MBC3 / این کارتونوو میدیدم و ب شدت عاشق پاتریک بودم.   مامانی من تو اون شبکه عربی متوجه نمیشدم ک پاتریک چی میگه ... حتی یادمه اونجا پتی صداش میکردن...  فقط عاشق قیافش شده بودم.  زمان گذشت و کم کم کارتون باب اسفنجی رایج شد و من تازه فهمیدم این شخصیت پاتریک کلا بانمکه و بیشتر عاشقش شدم...  نمیدونم تو کدوم پست نوشتم اما یادمه تو دوران بارداری برات نوشتم ک وقتی کارتون باب اسفنجی شروع میشه تو توی شکمم کاملا دقیق میش...
27 ارديبهشت 1392

ارشان بد اخلاق میشود...

سلام عمر و نفسم. سلام دردت ب جون مامان الهی مامان قربونت بره ک انقدر این روزا داری اذیت میشی. پسر قشنگم بعد از این که دندون اولی بی سر و صدا در اومد و شما اصلا بد اخلاق نشدی دیروز 25 / اردیبهشت / 1392 دیدم ک علت غذا نخوردن و بد خلقی هات داره درمیاد. بــــــــــــــــــــــــــــــــله دندون دوم البته هنوز در نیومده. فقط لثه هات باد کرده.  امروز 2/26 داشتم قطره آهن بهت میدادم ک دیدم لثه بالاییت داره خون میاااااااااااااااااااااااد... الهی برات بمیرم ک داری خیلی اذیت میشی! اصلا هیچی نمیخوری و خیلی گریه میکنی. امروز لیلـت الرغایبه (روز آرزوها) ... بزرگترین آرزوی من تو این لحظه اینه ک تو دیگه اذیت نشی و این دن...
26 ارديبهشت 1392

چکاپ و اطلاعات 7ماهگی...

مامانایی ک نینی های متولد 91 دارید بفرمایید تو انجمن نینیهای 91 عضو بشید تا با کمک هم بهتر ب نینیهامون برسیم... اینم آدرسش:  http://www.ninihaye91.rozblog.com  میتونید ب این آدرس ninihaye91@yahoo.com یک ایمیل با مشخصات و عکس نینیتون بفرستید و از فائزه جون مسئول این سایت درخواست کد عضویت کنید.   سلام عشقول مامان/ حالت چطوره گوگولی من؟ عزیزم از این چند روز کلی حرف برات آوردم... از 18 / اردیبهشت / 1392 شروع میکنم ک دقیقا از همین روز شما ب طور رسمی زدی دنده جلو و میتونی ب سمت جلو حرکت کنی... دیگه عقبکی نمیری و جایی گیر نمیکنی گل من... 19 / اردیبهشت بود ک ما خونه بابارضا بودیم(مثل همیشه......
23 ارديبهشت 1392

لاله نیمه راه یادته؟

سلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام زندگـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیم عمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرم نفســــــــــــــــــــــــم ارشانــــم   خوبی؟  چه خبرا؟ من بازم برات کلی خبر و عکس دارم. پسملم یادته 13 / خرداد / 1390 برات چه پستی نوشتم؟ با عنوان نیمه راه! همون پستی ک تو توی دلم بودی و با باباعلی رفتیم پارک و عکس گرفتیم!!! پارک جشنواره لاله ها...  اون روز یادمه همه نینیهاشونو میذاشتن تو لاله ها و عکس میگرفتن....
14 ارديبهشت 1392

حالا میفهمم مادر یعنی چی...

گل زیبای من سلام، نفسم امروز ی روز منحصر ب فرده... امروز روزیه ک من تازه میفهمم مادر یعنی چی؟ از وقتی مادر شدم دائم ب این فکر میکنم ک چطور میتونم از مادرم تشکر کنم؟ باور کن عاجز موندم از این کار...     در زیباترین واژه بر لبان آدمی واژه مادر است. زیباترین خطاب مادر جان است.  مادر واژه ایست سرشار از امید و عشق. واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید. زن هستی ساز و نظم ده و مهر گستر است ســـرچشمهء محبت و الطاف داور است بهر صفا و لطف خـــدا عشق مظهر است بعد از خـدا به سجده بوَد زآنکه مادر است. کاشکی می شد بهت بگم چقدر صدات و دوست دارم لالایی هات و دوست دارم بغض صدات و دوست دارم ما...
14 ارديبهشت 1392

از همه جا...

سلام شیرینی ناپلئونی مامان خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوبی؟ گوگولی ی تلگراف ب مدیریت زدم واسه سی دی بلاگ.... میگن فقط میتونیم 200 تا پست آخرمونو سفارش بدیم... بیشتر از 200تا نمیشه و ما 257 تا پست داریم. نمیدونم چکار کنم؟ 57تا اضافی مونده... حالا نمیدونم چکارش کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟  چهاردست و پا:    عسل مامان از چهار دست و پارفتنت بگم ک هنوز دنده عقب میری!!!!!!!!!!!!!!! پسرک من کی میخوای جلو بری؟ بیشتر وقتا زانوهاتو بلند میکنی و رو نوک پات وامیستی..... باباعلی میگه داری شنا میری! راستی مامانم ب یکی دیگه از آرزوهام رسیدم! برات زانو بند انداختم..... همونی ک تو سیسمونیت...
14 ارديبهشت 1392

لی لی حوضک...

(آلبوم دوستان محمدارشان با عکس یاسین جون آپ شد، با تشکر از مامان زهره جون) سلام عمر مامان. آبنبات من خوبی؟ قربونت برم مامانی ک داری روز ب روز بزرگتر میشی و با کارای شیرینت دل من و باباتو میبری.  تازه 6 ماه رو تموم کرده بودی و با درد واکسن رفته بودیم خونه بابارضا ... مامان شراره بخاطر اینکه تورو از اون حال و هوا در بیاره هی برات لی لی حوضک میخوند و با دستت بازی میکرد... روزها میگذشتن و هر روز من یا مامان شراره برات میخوندیم و تو دستت اجرا میکردیم و قو غش غش میخندیدی و خیلی دوست داشتی... فکر نمیکردم انقدر زود تو ذهنت بمونه. ولی الانا هر وقت برات میخونیم خودت دستات و میاری بالا و با دستت اجرا میکنی و هی میخندی... حدود 2...
7 ارديبهشت 1392