ارشــــــــــــــان پیشـیارشــــــــــــــان پیشـی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

پرنس پیشی،پسر پائیزی

ارشان و داداش سبحان...

1391/12/19 19:25
809 بازدید
اشتراک گذاری

سلام کوچول بابایی... خوبی عجقم؟

میدونی چرا نوشتم کوچول بابایی؟ آخه باباعلی تو رو ب این اسم صدا میکنه! کوچول

گلم ی موضوعی ک من یادم رفت تا الان برات بگم سبحان بود... سبحان اسم عروسک منه! این عروسک رو تازه 1 ماه بود عروسی کرده بودیم خریدم... خیـــــــــــــــــــــــــــــلی کوچولوئه! عین تو کوچول! مامانم اون روزا ک تو نبودی سبحان منو از تنهایی در میاورد...

باهاش حرف میزدم... میخندیدم... غصه هامو بهش میگفتم... خلاصه ی جورایی پسرم بود... کلی لباس داره ک خودم براش درست کردم... ی دست لباس بافتنی هم داره ک مامان شراره براش بافته... هر جا میرفتم تو کیفم بود...

دقیقا از روزی ک سیسمونی تو چیده شد سبحان رفت تو کمدت تا امروز ک تورو برده بودم تو اتاقت و داشتم برات اسباب بازی از کمد در میاوردم ک دیدمش!

ی جورایی حس مادرانه بهش دارم... جالب اینه ک تو هم خیلی دوستش داری... ولش نمیکنی! احتمالا تو هم حس برادرانه داری!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

از امروز قراره سبحان بشه یار و برادر تو همیشه مثل قدیم همه جا باهامون بیاد... دوست داری گلم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عکساتونو ببین...

پسرای من

پسرای من

پسر اولم: سبحان

پسر اولم

پسر دومم: ارشان

پسر دومم

اسماتونم ب هم میاد

ظ

ظ

 

ظ

...هر دو تونو دوست دارم...

پ.ن. انتخاب اسم سبحان ب این دلیله ک اون روزی ک خریدمش دیدم خیلی شبیه بچه دخترخالمه... ب همین دلیل اسمشو گذاشتم سبحان...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

الهه
15 اسفند 91 16:15
سلام شقایق جون خوبی عزیزم؟
ولی من پسر دومتو بیشتر دوست دارم ببخشید که دیر به دیر بهت سر میزنم
جریان تصادف چیه؟؟؟؟خیلی ناراحت شدم ایشاالله که کسی چیزیش نشده که؟؟؟؟
بوس برا ارشانو داداشش سبحانشو مامان گلشون


سلام گلم... خوبی خانمی.. ممنونم ما خوبیم... خدارو شکر تو تصادف کسی چیزیش نشد... از پشت بهمون زدن... ممنونم
تو هم یاسانمو ببوس...
مامان امیر مهدی (سوده)
15 اسفند 91 16:16
عین این عروسکو من وقتی فهمیدم امیر مهدی تو دلمه خریدم و عاشقش بودم اسمش هم امیر مهدی گذاشتیم و صدا هم میداد مامان بابا...خنده گریه...وقتی گل پسر به دنیا امد رفت تو کمد امیر مهدی بعدا امیر عاشقش شد و الان هم باهاش بازی میکنه!!!!!!چه تفاهمییییییییییییییی!!!!!!!!!


بازم تفاهم... سبحان کوچولو هم صدا میده... همینارو میگه...... ارشان عاشقش شده
فاطمه مامان آیلین
15 اسفند 91 18:12
منم هردوشونو دوس دارم ...نه یه ذره ارشان رو بیشتر دوس دارم ... وای خدا کاش میشد از نزدیک ببینیش و یه کم بچلونیش .. الان مطمئنم هنوز تو اون مرحله است که بوی شیر میده ..مامانش به نظر میاد پسرت خیلی مهربونه یادتم نره که براش اسپند دود کنی حتما یه مدت سر نزدم چقد این فسقلیا بزرگ شدن


ممنونم فاطمه جون
لطف داری
بوس
مامان شازده امیرحسین
15 اسفند 91 19:03
آخییییی...
ورود برادر جدیدت مببببببببارک
بووووس برا ارشان


مرسی خاله
fandoghebarfi
15 اسفند 91 19:33
من که دارم میمیرم گوجه سسسسسسسسسسبز


وایــــــــــــــــــــــی نگو دیگه سپید
fandoghebarfi
15 اسفند 91 20:05
شقایق از کجااااااااا این گجه سبزارو پیداا کنیم؟؟


نمیـــــــــــــــــــــــدونم
هرجا دیدی بگیر سه سوت میام خونتون
مامان طه
16 اسفند 91 8:48
سلام عزیزمممممممممممم خوبی؟

سبحان چه نازه

ارشان خوبه؟ ببوسش


سلام... مرسی خاله زهرا
طه گلی رو ببوس برام
مامان رقیه
16 اسفند 91 8:51
سلااااااااااااااااااام به خانواده 4 نفره
ای جانم چقدم نازه این سبحان
باهاش درد دل میکردی؟؟؟؟ ماهم یه دختر اینجوری داریم اول عقدمون خریدیم و همه جا با خودمون میبردیم اسمش نانسی بود!!!! کلاسو داری؟

ولی خداییش پسردومت خیلییییییییییییی نازتره چیکارکنم دیگه امیدوارم سبحان از این حرفم ناراحت نشه


سلام رقیه جونم
آخـــــــــــــــــــــی... نانسی؟ چ باکلاس
مرسسی گلم
مامان محمدرهام جون
16 اسفند 91 10:04
من عاشق پسمل دومتونم هم خوشگله وهم نازداره وهم بانمک


شما ک خیلی لطف داری خاله سمانه*:





شقایق مامان آرشا
16 اسفند 91 11:06
خاله من از نامزدی یه عروسک دارم که حتما بعد پستش را می ذازم بخونه داستاناتی داره برا خودش.اسمش شروین هست راستس داداش سبحان هوای پسمل ما را داشته باش


آخــــــــــــــــــی... مثل مامان شقایق من
رضوان مامان رادین
16 اسفند 91 15:31
وایییییییییی چه پسرهای خوشملییییییییی...مخصوصا دومی که میخوام بخورمشششششششش


میسی خاله جونم
مامان کیان کوچولو
16 اسفند 91 15:42
خیلی خوجججلین جفتتووون
آرشان گلی خوشجل تره


میسی خاله سمیه
marjan
16 اسفند 91 20:53
ای من قربون این پسرطلا و داداشیش برم!
شقایق خودمونیم این پسر دومیت خیلی خوشگلتره هااااااااا!الهی فداش بشم من!
شقایق بیا دخترمنو بگیر واسه ارشان!بخدا دخملم اهل زندگیه ها!یه دختر خوب و آرام!اخوشگلم هست!اگر چشماش به مامانش بره که عسلی مایل به سبز میشه ارشانم که چشماش رنگیه انشالله نوه هامون چشم رنگی میشن!
+خدارو شکر که تصادف بخیر گذشت!
++شقی رمز دادم نیومدی،دلمو شکوندی،برو حالشو ببر!

حتما کی از تو و دخملت بهتر
عشقم اومدم تو وبلاگت ولی نظرم ثبت نشد
بازم میام
مامان طه
17 اسفند 91 11:43
شقایق جون سلام

یه سوال ؟

وب ارشان رو کجا طراحی کردی؟

منم میخوام


سلام گلم
مادام بوفی طراحی کرده
اما دیگه طراحی نمیکنه
خیلی جاها هستن ک قالب میسازن گلم
مامان شیوا
17 اسفند 91 11:49
ای جوووووونم داداشا رو نیگا داداش دومیه چه چشمای نازی داره


میسی
فرناز خاله آرسن جون
17 اسفند 91 21:38
سلام مطمِنم وقتی محمد ارشان بزرگ میشه این خاطره خوب رو میشنوه کلی ذوق میکنه به همه دوستاش میگه آخه بچه ها عاشق اینجور خاطره هان اما ما محمد ارشان روبیشتر دوست داریم خیلـــــــــــــی


سلام... میسی خاله جونم
nasema
18 اسفند 91 18:24
سلام دوست عزیز کیفیت عکی باید خوب باشه با سایز اصلی که عکس گرفته شده واسه تقویم مناسبه که کیفیتش پایین نیاد هزینه تک برگی 2000 هزار تومان وفصلی 5000هزارتومان عکس هم اگه خواستین باتم مورد نظرتون و رنگ مورد نظر برام ایمیل کنید


ممنون
مامان کنجد
18 اسفند 91 21:11
نظر خصوصی گذاشتم خوندی


آره سعیده جونم
ممنونم
mumy
18 اسفند 91 21:49
عزیزم چقدر شبیه هم هستن ماچ برا هر دو تاشووووون


جدی؟
مرسی
مامان سمی
19 اسفند 91 8:47
وای چه پسرهای دوست داشتنی داری مامان شقایق
منکه با دیدنشون ضعف کردم خیلی خوردنین


میسی خاله سمی
مامان سمی
19 اسفند 91 10:32
شقایق جون قول داده بودم اسم شرکت سازنده قطره استامینوفن خوراکی رو بگم.اسم شرکت سازنده اش امین هستش کاروخانه ای تو اصفهان.البته طعم تلخش هنوز هست اما نه مثل اون قطره های سفیدرنگ،آرتین که خیلی خوب می خوره


ممنونم گلم... خـــــــــــــــــیلی لطف کردی
مامان یاشار
21 اسفند 91 20:42
جان دلم سبحان هم که بامزه است خیلی البته بگم که هیچکی ارشان نمیشه