ارشــــــــــــــان پیشـیارشــــــــــــــان پیشـی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

پرنس پیشی،پسر پائیزی

نظر سنجی(ب دعوت سوده عزیزم)

1392/3/25 21:11
647 بازدید
اشتراک گذاری

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

سلام گل پسرم، بازم ب ی بازی دعوت شدم! این دفعه سوده جونم مامان امیر مهدی گلی من رو ب این بازی دعوت کرد، خیلی ازت ممنونم سوده عزیز... اینم آدرس وبلاگ گل پسرش: http://amirmahdim.niniweblog.com/

 


اگر ماهی از سال بودم ...

مهر ماه تولد گل نازم!

اگر روزی از هفته بودم ... 

سه شنبه، از دوران مدرسه همیشه دوستش داشتم

اگر عدد بودم ..

3........

اگر جهت بودم...

شمال.........

اگر همراه بودم..

(همراه اول، خخخخخخخخخخخخخخ) همراه همیشگی خانواده

اگر نوشیدنی بودم...

دوغ.....

اگر ثواب بودم...

کمک بی ریا ب بچه های بی سرپرست و یتیم

اگر درخت بودم..

درخت گوجه سبز( چه حالی میده از درختش میوه بچینی و نشسته بخوری)

اگر میوه بودم...

خود گوجه سبز

اگر گل بودم...

گل شقایق (خود شیفتگی تا این حد!!!!!!!!!!!!)

اگر اب و هوا بودم...

تابستون

اگر رنگ بودم...

بنفش.........

اگر پرنده بودم...

کلاغ، زشت هست ولی کسی کاری بهشون نداره و خیلی راحت تو آسمون میگردن

اگر صدا بودم...

صدای آب

اگر فعل بودم...

فعل زَدن... خخخخخخخخخخخ زَدم   زَدی   زَد   زَدیم   زَدید   مُرد

اگر ساز بودم...

اُرگ چون همیشه میتونه شاد باشه

اگر عضوی از بدن بودم..

قــــــــــــــــــلب

اگر بخشی از طبیعت بودم...

اکسیژن

اگر یک حس بودم...

حس مادرانه

وحالا دوستان دعوتی:
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان امیر مهدی (سوده)
23 خرداد 92 11:09
عاشقتمممممممممممم


بووووووووووووووووووووووووووس
مامان طه
23 خرداد 92 11:20
سلام شقایق جونم راستیتش من تازه اپ کردم و هنو نظری ندارم

ممنونم از دعوتت


من متوجه نشدم منظورت چیه........
خواهش میکنم
مامان کوچولو
23 خرداد 92 22:23
سلام دوستم چی طوری؟ چه جوری برم توی بازی تا جواب بدم؟


سلام گلم میام تو وبت بهت میگم
زهرامامانه ایلیا جون
24 خرداد 92 0:21
چه جالب


مامان کوچولو
24 خرداد 92 18:05
مرسی دوست جونم..بوس


بوووووووووووووووس
مامان محمدرهام جون
25 خرداد 92 0:56
وای دیگه این نظر سنجیها دارن لوس میشناااااااااا

ولی خدایی جوابات حرف نداشت


ب نظر منم یکم دارن بی نمک میشن، خیلی تکراری شده
مرسی
مامان رقیه
26 خرداد 92 8:50
ما قدیما میگفتیم زدم زدی زد زدیم زدید دعواشدههههههههههههههه
شقایق جان ما تو خونه جدید هنوز خط تل نداریم و در نتیجه نتندارم تو خونه
اینه که کم میام چون از سرار یواشکی یه گریزی به اینجا میزنم و میرم سراغ کارام
می بوسمت
قربون اون پسرک بشم مطمئن باش قراره دندون پزشک شه خیلی بهش میاد


خخخخخخخخخخخخخخخخخ... مرسی گلم ک همینطوری هم بهمون سر میزنی...
آره گمونم