چکاپ و اطلاعات10 ماهگی...
سلام ب پیشی خودم
خوشگل مامان دیروز 20 مرداد 92 ساعت 4 بعد از ظهر با باباعلی رفتیم بیمارستان لاله واسه چکاپ پایان 10 ماهگی...
خوشحال و شاد و خندون بودی تا وقتی ک دکتر خواست گلوتو معاینه کنه! فکر کردی چی میخواد بده بخوری و از اونجایی ک از خوردن بیذاری دهنت رو سفت کردی و جیـــــــــــــــــــــــــــغ راه انداختی... بقیش بماند...
قدت 77 سانت و وزنت 10 کیلو و 600 بود. فقط 300 گرم زیاد شدی! از بس هیچی نمیخوری!
21/مرداد/92 رویش 6مین مرواریدت هم مبارکـــــــــــــ باشه عشقم
پایین سمت راست عکس و چپ خودت ... اسمش دندون پیشین جانبیه! ک با رنگ قرمز نشون دادم...
الان چند وقتیه ک بالایی خیلی متورم شده و پایینی اصلا معلوم نبود. اما اون هنوز در نیومده این یکی اومد. مبارکت باششه فسقلی من.
امروز صبح به همراه باباعلی رفتیم آتلیه. چندتا عکس هم ازت گرفتیم ک خیلی قشنگ شدن... البته همش 3 تاشو سفارش چاپ دادیم... حالا ب زودی برات میذارمشون ک ببینی.
تو راه برگشت از خستگی خوابت برد... منم وقتی رسیدیم فقط جورابت رو در آوردم و دیگه دست بهت نزدم ک راحت بخوابی و خستگی از تنت در بره!
بعدا نوشت: این دوتا عکس جا مونده بود...
این عکس مال شب ماه گردته ک موقعی ک کیک رو بردیم ک ببریم و بیاریم بخوریک تو کلی واسه شمع گریه کردی و منم این شمع رو برات آوردم و آخرش دستتو سوزوندی... (البته نسوختی فقط شمع رو انداختی)
این عکس هم مال اون شبیه ک عمو مجتبی از شمال برگشته بود و برامون سوغاتی آورده بود و تو این کدو رو بیخیال نمیشدی...
همون شب کدو رو توی تور گذاشتمو تو آشپزخونه آویزونش کردم . صبح ک چشماتو باز کردی دوئیدی طرف آشپز خونه و کلی ذوق کردی و هی بالا رو نشون میدادی و میگفتی هِ هِ
دوســـــــــــــــــــــــــــــــــــــتت دارم فوشولم