یک سال با حباب کوچولو...
19 مهر 1392
سالروز 3 تا شدنمون مبارک
پیشی سفیدبرفی من سلــــــــــــــــــــــــــــــام
تولد یک سالگیت مبارک زندگی مادر
پسرم ممنون، ممنون ک با آمدنت نام زیبای مادر رو ب من هدیه دادی. خدایا ممنونم ک منو لایق مادر شدن دونستی
مادر که باشی باید دلی داشته باشی به وسعت دریا و سعه ی صدری به گستردگی عالم
مادر که باشی باید قوی باشی و توانمند، باید محکم باشی و استوار
باید دستانی داشته باشی پر توان باید پنجه هایی داشته باشی پر زور تا وقتی کودک سنگینت را- که حالا دیگر بزرگ شده اما همچنان نیازمند آغوشت –در آغوش می گیری پنجه هایت چنان در هم محکم گره بخورند که او را ایمن نگه دارند و به او اطمینان بدهند که هرگز نخواهد افتاد
مادر که باشی باید آغوشت همیشه گشوده باشد حتی زمانی که خودت ناراحتی، خسته ای ،درد داری و حتی زمانی که خودت نیازمند آغوش پر مهر مادرت هستی
مادر که باشی باید پاهایی داشته باشی چون دو ستون محکم؛ گاهی دست در دست کودکت به آرامی راه بروی ،آرام تر از یک مورچه و گاهی تند و استوار گام برداری تا کودکت را به سر منزل مقصود برسانی و او را بسپاری دست آینده اش
مادر که باشی قلبت همیشه باید پر تپش باشد گاهی باید همانند کودکت کوچک باشی و دنیا را از دریچه ی نگاه او بنگری وگاهی هم چنان بزرگ که یادت نرود مادری
مادر که باشی….
خوشبختی من در بودن باتو است و روز تولد تو تقدیر خوشبختی من است
تو آمدی و عمیق ترین نگاه را از میان چشمان دریایی ات به وصال قلبم نشاندی
زیباترین گلهای دنیا تقدیم به تو ، بهترین عشق دنیا
پسر قشنگم تم تولدت برای اولین سال زنبوری انتخاب شد! راستش قرار بود تم تولد باب اسفنجی باشه! اما خیــــــــــــــلی ها گفتن ک چون تو طلایی و بور هستی و مثل عسل شیرینی بهتره زنبور برات انتخاب کنیم! منم ک حرف گوش کن...
حالا بریم سراغ تولد زنبوری پسرکم ک بنا ب دلایلی روز 18 مهر برگزار شد
!
|^^^^^|
|^^^^^^^^^|
[***********]
تولد تولد تولدت مبارک
مبارک مبارک تولدت مبارک
بیا یه آرزو کن ؛بعدش شمعاتو فوت کن
همونطور ک میدونی ما تولدت رو ویلای پدرجون تو شمال گرفتیم... البته قرار بود تو باغ برگزار بشه ولی حیـــــــــــــــــــــف ک بارون قطع نشد و 1 هفته مدام و پشت سر هم بارید.
کارت دعوت زنبوری با متن:
اینم تزئینات تولد ک خیلی زیبا شده بود...
زنبورک من در حال ترکوندن بادکنک قبل از شروع تولد
سالن پذیرایی پر از بادکنک زرد و مشکی بود. خیـــــــــــــــــــــــــــــــــلی زیبا بود.
تمام خونه رو پر کرده بودیم از بنر های زنبوری و عدد ١ و کلی شکلکهای خوشگل
فلشها و رد پاهای بیرون خونه ب دلیل بارون خیس شدن
در ورودی
فرفره زنبوری
هههه ببخشید یادم رفت برگه یادگاری رو بدم مهمونا بنویسن
فدای 1 سالگیت
لباسهای بیمارستانی( اولین لباست) + جوراب و پوشک کوچمولوت ک الان 5 سایز بزرگترش رو میپوشی
عکس گیفت مهمونها
اینم عکسی ک برات بزرگ کردیم(البته خودم از رو عکست عکس گرفتم)
اینم از زنبور ویز ویزی خودمون توی جشن...> نفس مامان آقا ارشان
.
تا حالا پیشی زنبوری دیده بودید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پسر گلم تو تولد فوق العاده بودی. از همه نظر عالی بودی. عاشقتم ب خدا
شیرین من تو اون همه شلوغی خوابیده ک سرحال تر بشه
اینم از پذیرایی:
باباعلی خیـــــــــــــــــــــــــــــلی زحمت کشید. واقعا دستش درد نکنه ... کلی گشت دنبال شکلات زنبوری ولی موفق نشد و ب جاش برات ی نوع شکلات شبیه زنبوری خرید ک زرد بود و راه راه مشکی داشت. خخخخخخخخ اونم خیلی جالب بود
میز عصرونه (البته اینها فقط نمونه ای برای عکس بود و کل تدارکات برای 70 نفر مهمون بود) شامل:
سالاد الویه
رول کالباس
سالاد ماکارونی
سالاد فصل
کتلت
فلفل دلمه شکم پر
و میوه و شیرینی و چیپس ک پایه تولدن + دسر ک ب دلیل محدویت زمان و مکان آماده خریده شد/ خخخخخ
اینم کیک زنبوری پسرکم
کادوها همه نقدی بود ب جز بابارضا و مامان شراره ک دوچرخه خریدن
و دایی جون ک ی کامیون خوشگل و گنده خرید
و روی هم مبلغ 600 هزار تومن پول نقد برات هدیه آوردن
... هدیه باباعلی و مامان شقایق هم بیمه عمر سامان ک حالا حالاها باید پول بریزیم ب حسابت ... خخخخخخخخ
اینم پسر مامان روز 19 مهر ک داره تو نینی وبلاگ (متولدین امروز) دنبال عکسش میگرده و با آهنگ تولدت مبارک کلی نانای و دس دسی میکنه
البته اون بالا سمت چپ عکس سورنا ، نفس خاله و همزاد ارشان هم هست ک دقیقا 19 مهر ب دنیا اومده. از همینجا تولد سورنای گلم رو ههم تبریک میگم.
بعد از ی تولد خوشگل و کارای سخت ی دوش آب گرم و ی لالای حسابی میچسبه.
..................................................................................................
حالا ک ارشان خوابیده و منم وقت دارم میخوام از همینجا اول از همه از شوهر مهربونم؛ علی عزیزم خیـــــــــــــــــــلی تشکر کنم ک واقعا برامون زحمت میکشه و تمام تلاشش شادی من و ارشان کوچولوئه!
علی عزیزم ممنونم، امیدوارم من و ارشان بتونیم جبران خوبیهات رو بکنیم!!
و بعد مامان شراره خوبم ک خــــــــــــــــــــــیلی خـــــــــــــــــــیلی زحمت کشید و ب جای اینکه کمک من تو تولد باشه من کمک کوچیکی براش بودم و همه کارهارو خودش انجام داد. مامانم خیلی خیلی مرسی
و بعد مامان شیرین مهربون ک اونم خیلی زحمت کشید و خونه اش رو در اختیار ما قرار داد تا بتونیم تولد پسرمونو هر طوری دوست داریم برگزار کنیم. ممنونم مامان مهربونم
و همه عزیزایی ک کمک کردن جشن پسرم عالی برگزار بشه( خاله الناز، زن عمو راحله، زن عمو سحر، عمو مجتبی، خاله زهره خودم)
و از همه شما دوستای مهربون و عزیز وبلاگیم هم ممنونم ک روز تولد پسرم رو فراموش نکردید و بهمون تبریک گفتید
خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی ممنون