ارشــــــــــــــان پیشـیارشــــــــــــــان پیشـی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

پرنس پیشی،پسر پائیزی

چکاپ و اطلاعات 13ماهگی،یا حسین

1392/8/24 17:56
515 بازدید
اشتراک گذاری

tekst25206.gif

سلام عزیزتر از جونم... سلام شیرین زبونم...

呲牙0073 

مامانم امروز روز عاشوراست، البته الان ساعت 7 غروبه و دیگه الان شب شام غریبانه...

خیلی وقته برات ننوشتما!!!! حالا برات از اول میگم....

15 آبان 1392: صبح فرشمون رو شستیم، آخه شما دست گل مامان دست گل ب آب دادی و فرش رو کثیف کردی و واسه نماز مشکل داشتیم. خخخ و بعد از فرش نوبت روکش مبل ها و پرده و .... رسید! و اینگونه بود ک روز 15 آبان یک خونه تکونی مفصل انجام دادیم ک تا 17 آبان کشیده شد... همون روز دومین روزی بود ک سرفه میکردی و سرفه هات یکمی خلط دار بود... ما هم سریعا اقدام کردیم رفتیم دکتر ک خدای نکرده زیاد نشه.... ساعت  5 رسیدیم... دکتر خودت نبود و بردیمت پیش دکتر غنی پور! دکتر خوبی بود. خیلی خوش برخورد و مهربون بود کلی معاینه و بازی باهات کرد! تو هم عاشقش شده بودی!!!!!!!!! وزن و قدت هم خداروشکر خوب بود! قدت رو ک میگرفت گفت من از الان ی جا رزرو میکنم تو تیم ملی بسکتبال!!!!!! قد 82/5   وزن 11.500 دور سر 47........ ماشالا ب تو گل من. در مورد سرفه هاتم گفت ک اصلا گلوت چیزی نیست و همش بخاطر هوای خوب تهرانه ک حساسیت گرفتی و برات دارو نوشت... بعد از مطب دکتر هم رفتیم فروشگاه و کلی خرید کردیم واسه خونه... ,و بعد هم شام خوردیم و برگشتیم... در کل روز سختی بود...

 呲牙0070

16 آبان 1392 خیــــــــــــــــلی روز بدی بود... من خیلی کار داشتم . فرش خیس بود و ما ی موکت پهن کرده بودیم و تمام خونه بهم ریخته بود، تو مدام گریه میکردی ک بغل من باشی! بیخودی لج میاوردی! نمیخوابیدی! انقدر گریه میکردی و جیغ میزدی ک بالا میاوردی! روحیه من ب 100- رسیده بود. اون روز یک بار کتک هم خوردی!خجالت بهم حق بده چون واقعا روانی شده بودم از دستت! البته کتک ک میگم یدونه زدم ب پوشکت!!!!!! خلاصه ک خیلی روز بدی بود!

 呲牙0066

17 آبان 1392 نهار رفتیم خونه بابارضا، خاله زهره من همراه خانواده اومده بودن تهران و اونجا بودن! 2 روز بود اومده بودن ولی من نتونسته بودم برم... اونجا خیلی خوش گذشت و بعد از اون هم متوجه شدم خاله الناز اومده تهران و خونه عمو مامان شیرین هست! بعداز ظهر ما + عمو مجتبی رفتیم خونه عمو ک همه خیلی ها اونجا بودن! اونجا هم بهمون خوش گذشت و شب خاله الناز رو با خودمون آوردیم و رفتیم کلی گشتیم!

 呲牙0003

روزها ناناز( خاله الناز) پیشمون بود و خیلی بهمون خوش میگذشت و تو کلی ذوق زده بودی... 19 آبان هم ک تو پست قبل برات تعریف کردم ک ماهگرد 13 تورو با مراسم علی اصغر گرفتیم.... تا رسیدیم ب تاسوعا و عاشورا!

 呲牙0009

امسال محرم فرق میکرد... خیلی دلم گرفته بود... آخه اصلا هیچ شبی نتونستیم بریم هیئت! همش گریم میگرفت ... اولین شب ک رفتیم تاسوعا بود... خیلی سرد بود و من همش نگران تو بودم... البته یادم رفت دوربین ببرم! اون شب تورو سوار شتر کردیم و چون دوربین نبرده بودیم با گوشی عکس گرفتیم و عکسا خوب نیوفتاد!!!

محرم

اینجا حاضر شدیم بریم ولی بعدش دوربین رو میز موند!!!!!!!!!!

روز عاشورا فوق العاده بود! فکرشم نمیکردم اینطوری بشه. عمو مجتبی شبش شبکار بود و صبح اومد خونمون و بعد از صبحانه رفتیم ک بریم هیئت! لباس سقایی تو خونه بابارضا بود و من تند تند تو رو ک خواب بودی بغل کردم رفتم خونه و با کمک مامان شراره سریع لباستو پوشوندم و اومدیم ک بیایم پیش بقیه ک تو راه دسته عزاداری هیئت کوچه مامان شراره اینا داشتن حرکت میکردن! هر سال همراهشون تعزیه مانند هم دارن و شیر و شتر و یزید و حضرت رقیه و حضرت زینب و همه و همه صحنه های کربلا رو درست میکنن. بابارضا تورو برد پیش خیمه ک عکس بگیری ... همون موقع آقای مداح نوحه علی اصغر خوند و تورو دادن بغل اون خانمی ک مثلا حضرت زینب بود....... وااااااااااای نمیدونی چه خبر شد! همه اتفاقات پشت سر هم افتاد: بعدش یزید اومد گرفتتو میبرد بالای سرش:( شیر گرفتت و همه نقشهاشونو با تو بازی میکردن... تو هم تعجب کرده بودی. تمام مردم اشک میریختن. یهو تو هم ترسیدی و شروع کردی ب گریه ک دیگه بابارضا رفت گرفتت! اصلا ی جورایی دل همه گرفت! منم هی گریه میکردم و یادم رفت فیلم بگیرم. ی چندتاعکس هست ببین:

محرم

صبح عاشورا وقتی داشتیم از خونه خودمون میرفتیم

محرم

بای بای ارشان

محرم

محرم

ارشان و عموجونش

محرم

محرم

خونه بابارضا، علی اصغر کوچولو

محرم

تازه از خواب بیدار شدی

محرم

ارشان و خیمه ها

محرم

محرم

بابا رضا ، ارشان و جناب یزید خوشحال

محرم

محرم

محرم

 واسه همین میگم امسال محرم خیلی خوب بود! وقتی بچه خودم و درحال گریه تو دستای یزید دیدم و دیدم تمام مردم اشک میریزن قلبم واسه علی اصغر تپید!!!!!

 چندتا دیگه عکس از روز عاشورا

محرم

محرم

ارشان فوشول بغل مامان شراره

محرم

محرم

اینم از غذای نذری محرم!!!!!!!!呲牙0103

محرم

دیگه مرد شدم و چایی لیوانی میخورم. خخخخخخ:)呲牙0094


خب از این روزهات بگم:

همچنان عاشــــــــــــــق حرف زدنی! کلمه ب کلمه حرفامونو تکرار میکنی!!! کلمه هایی ک تازه یاد گرفتی:

خابِش ====> khabesh یعنی خاموش( برای تلویزیون و لامپ ب کار میبری)

هیــر====> hir یعنی شیر ( شیر جنگل ک عکسشو تو کتابت میبینی)

اَس ====> ass یعنی اسب ( اینم مثل شیر تو کتابت هست)

ماییی====> maii یعنی ماهی( چسبونک های روی یخچال ب شکل های مختلف هستن ک توشون چندتایی رو بلدی! ماهی رو از بقیه تشخیص میدی )

چِش چِش====> chesh chesh یعنی چشم چشم ( از همون چسبونکهای روی یخچال یکی شکل جغد هست ک تو بهش میگی چش چش)

دَش ====> dash یعنی کفش( ی برچسب دیگه هم هست ک کفش دوزکه و تو میگی دش )

اَمَر ====> amar یعنی امیر و مخفف امیرعلی

بب ====> bbساکن ، یعنی بابا همون باب اسفنجی

باچی ====> bachi یعنی پاتریک

هَمَنه ====> hamane ینی همه مال منه!!!!!!!!!!

خلاصه ک تمام کلمات رو تکرار میکنی اینا رو من یادم مونده...

هر وقت ی دکمه یا ی چیز کوچیک ببینی فشارش میدی و میگی بـــــــــــــیب!

 ی روز از زیر مبل سیم لبتابو کشیدی بیرون منم گفتم نکن فوشول! توو با خنده گفتی فولو!!!!!

ی عروسک هم داری بوس میده میگه i love u همراهش میگی ای لی لی

 عاشق بستنی هستی و ی ساعتی از روز میری در فریزر رو میزنی و مدام میگی بَس وتا بَس نخوری ول کن نیستی!

呲牙0012


بدون شرح

برج فکر

برج فکر

برج فکر

برج فکر

برج فکر

برج فکر

100 بار ریختی و ساختی و ریختی و ساختی تا آخرش این از آب در اومد... تازه دوتاشم دیدی زیاده بردی زیر مبل قایم کردی!!!!!!!!!!! خخخخخخخخخ

برج فکر


و این عکس ک اولین باری ک تو تختت خوابیدی گرفتم:

呲牙0040 呲牙0106

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (31)

مهرنوش مامان مهزیار
25 آبان 92 9:52
عزیزم خاله نذرت قبول. نشاا... حضرت علی اصغر پشت و پناهت باشه. ارشان خاله ماشاا... چه کچلی بهش میاد.
جیران بخشنده
25 آبان 92 14:53
عزاداریتون قبول باشه ماشالا موهای آرشان جونم رشدش خیلی خوبه
فرناز خاله آرسن جون
25 آبان 92 20:09
واااااااااای الهی اونجا از یزید ترسیده فداش شه خاله قربونت برم خیلی ماه شدی تو اون لباسها ایشالله بزرگ شدی بزرگ مرد بشی چکاپ هم کردی ماشالله چه پسر کوپولی فدات بشمپسمل ما باهوشه همه بازی های فکری رو هم خوب بلده یه حرف خصوصی با مامان شقایق جون نبینم محمد ارشان و بزنی هم از دست تو ناراحت شدم هم از دست خواهرم سولی اونم مثل تو اونروزی این کار رو کرده ایشالله بار اخر باشه
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
دوست جونم ممنونم ک بهمون سر زدی. باور کن بعضی وقتا بچه ها خیلی سخت میشن... مطمئنم دردش نگرفت ولی میدونم کارم درست نبود... دیگه تکرار نمیشه. ببخشید
مامان محمد پارسا
26 آبان 92 13:41
عزیز خاله چه عکسای خوشگلی گرفتی حضرت علی اصغر پشت و پناهت علی اصغر کوچولو
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
ممنونم خاله جون همچنین محمدپارسای گلم
رضوان مامان رادین
26 آبان 92 16:32
ارشان جونی عزاداریت قبول خاله...چقدرم لباس سقایی بهش میاد ماشاا...
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
سلامت باشی خاله رضوان جونم میسی
سپیده مامانه پارسا کوچولو
26 آبان 92 19:19
عسل خاله مرد شده دیگه مامانی..
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
مرسی خاله سپیده جونم
الهه مامان امیر محمد
26 آبان 92 23:13
سلام ارشان خوشگلم. فدات شم خاله. چقدر ناز شدی تو این لباسها. انشالله علی اصغر امام حسین نگهدارت باشه. ماشالله قد و وزنت هم عالی بوده. مامان شقایق اسپند واسه گل پسرمون یادت نره. راستی شقایق جون چرا نمیای دیگه نی نی سایت دلمون واست تنگ شده.
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
سلام خاله الهه جونی مرسی. همچنین امیر محمد گلم... چشم الهه عزیزم ممنون راستش یکم سرم شلوغه و مهمون دارم ب زودی میام تاخیرمو جبران میکنم. منم دلم براتون تنگ شده. بوووووووووووووووس
الهام(مامان اميرحسين)
26 آبان 92 23:53
........♥#########♥ .....♥#############♥ ...♥###############♥ ..♥#################♥..................♥###♥ ..♥##################♥..........♥#########♥ ....♥#################♥......♥#############♥ .......♥################♥..♥###############♥ .........♥################♥################♥ ...........♥###############################♥ ..............♥############################♥ ................♥#########################♥ ..................♥######################♥ ....................♥###################♥ ......................♥#################♥ ........................♥##############♥ ...........................♥###########♥ ............................♥#########♥ ...............................♥#######♥ .................................♥#####♥ ...................................♥###♥ .....................................♥#♥ .......................................♥ ........................................♥ ........................................♥ ........................................♥ .......................................♥ .......................................♥ .....................................♥ .: ............................ :. ♥ ................................♥ ...........................♥ ......................♥ .................♥ ............♥ ........♥ ......♥......................♥...♥ ..........♥.............♥............♥ ..............♥.....♥...................♥ ...................♥.....................♥ ................♥......♥..............♥ ..............♥.............♥....♥ .............♥ ...........♥ ..........♥ .........♥ .........♥ ..........♥ ..............♥ ...................♥ ........................♥ ...........................♥ ..............................♥ ................................♥ ..............................♥ عزادارياتون قبول باشه
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
مرسی الهام جونم همچنین
مرضیه
27 آبان 92 1:02
سلاممممممممممممم آقا پسر ما چطوره؟ خوبی خاله؟ دلم برات تنگ شده بود کوپولوی کوشولو ماشاا... انشاا... تو تیم بسکتبال ببینیمت آخی الهی کتک خوردی؟ دوست جونم بهت حق می دم می دونم که خودت چقدر ناراحت شدی خوشحالم که خاله الناز هم اومده و کلی باهاش بازی کردی عزاداری هاتون هم قبول باشه انشاا... ارشانی مثل عروسک ها شدی با این لباس خوشملت الهی که ترسیدی و گریه کردی وایییییییییییییی راستیییییییییییییییی قربون حرف زدنت بشم که انقدر ناز حرف می زنی دوست جونم این شاه پسرمون خارجکی حرف میزنه، هرجا میره باید مترجم ببره با خودش گلم یکم دیگه سعی کنی می تونی حلقه هاتو درست بچینی خیلی دوستون دارم کلی ماچ واسه ارشان جونی و دوست جون مهربونم
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
سلام خاله مرضیه جونم. مرسی ک بازم اومدی تو وب ما و همه مطالب رو خوندی. بوس بوس
افسانه مامان پارمین
27 آبان 92 8:05
شقایق ، ماشالله ارشان جونم واسه خودش مردی شده ، مخصوصا توی عکس اولی خیلی با حال افتاده با اون جوراب های مشکی . ماشالله چقدر زود بچه هامون دارند بزرگ میشند . وایییییییییییی عاشق چایی خوردنش شدم ، پارمین هم خیلی زیاد چایی دوست داره ولی مثل ارشان جونم تو لیوان نمی خوره که ، یه استکان کوچولو بهش میدم ولی کلی با چاییش حال میکنه . ارشان نازم رو ببوس
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
ممنونم خاله افسانه جونم... خخخخخخخخ اره روزا چقدر زود میگذرن!!!!!!!! ههه قربون پارمین نازم ک چایی دوست داره.
مامان محمدرهام جون
28 آبان 92 0:17
اخی نازی رشان جونمالهی علی اصغر امام حسین حافظ ونگهدارت باشه عزیززززززززززززززززززززززززم
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
میسی خاله سمانه گلم...
امیرحسین کوچولو نفس ما
28 آبان 92 4:54
جونم ارشانم.واقعا میفهمم چی میگی.بعضی وقتها دیگه آدم میبره.،کم میاره از این همه صدای نق و گریه.عزاداریتون قبول.فدای ارشان خوشگلم بشم که تعزیه انجام داده.
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
آره ب خدا کم میارم... سلامت باشی عزیزم مرسی
مریم (مامان ترنم)
28 آبان 92 8:54
سلام عزیزم... ماه که بودی، ماه تر شدی توی این لباس ها.... عزاداری قبول عزادار کوشولوی خاله... وااااای اونجا که گفتی بردنش توی تعزیه، دلم یه جوری شد... انشالا خدای علی اصغر (ع) حافظ همه ی همه نی نی ها، مخصوصا ارشان جیگرطلا باشه... دست مامانش هم درد نکنه که هم انقدر قشنگ توضیح میده و هم انقدر کارای قشنگ قشنگ براش انجام میده... و هزاران بار ماشاءالله برای این گل پسر باهوش و دوستداشتنی با شیرین کاری هاش...
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
سلام خاله مریم جونم مرسی، سلامت باشید آره مریم جون خیلی روز عاشورامون جالب بود. مرسی ک بهمون سر زدی. بووووووووووس
مریم (مامان ترنم)
28 آبان 92 8:55
شقایق خانومی! به نی نی سایت هم یه سری بزنید، بد نیست هاااااااااا...!!!!
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
شرمندم شدیدا... سرم یکمی شلوغه میام جبران میکنم
مامان ایلیا(آرزو)
28 آبان 92 17:39
سلام ارشان عزیزم ببخشید دیر اومدم ایلیا خیلی اذییت میکنه ماشالا خیلی ماه شدی امام حسین نگه دارت باشه عزیز دلم
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
سلاک خاله آرزو جونم. میدونمیم خاله جون ، مامان منم همه این دردسرهارو داره خخخخخ لطف کردی ب وبمون اومدی
مامان محمدامین
28 آبان 92 20:07
عشقم سلام...چقده تو این لباسا جیگر شدی ایشا... علی اصغر نگه دار شما بچه ها باشه... اون موهای خوشگلت تو حلقم که ماشا... چفدر زود رشد کردن. شقایق بهت حق میدم بچه داری خیلی سخته ولی خب چه میشه کرد تو هم باید بعد از 13 ماه اعصاب خودت رو تقویت کنی دیگه درست مثل این عکسه خوشحالم که بهتون خوش گذشته دوست خوبم دلمون براتون تنگ شده بوداااااااااااااااا
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
سلام خاله مریم جونم ممنون میسی آره مریمی حالا مونده چندماه دیگه متوجه میشی من چی میگمم...
شیما مامان شاهین کوچولو
28 آبان 92 23:17
عزیزم چقدر با این لباس خوردنی شده خیلی ملوس شده پیشی ما عزاداریهاتون قبول باشه
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
میسی خاله جونم همچنین
الهه(مامان یاسان)
29 آبان 92 15:55
شقایق جون حواسم نبود خصوصی برات فرستادم
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
سلام گلم دیدم عزیزم شما هم همینطور...
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
30 آبان 92 2:57
ای جانم عزیزم عزا داری هات قبول قربون اون چای لیوانیت بشم من پسرمون اقا شده هزار ماشاللهای جانم فدات شم چه قشنگ حلقه هاتو چیدی خیلی مرتبهخیلی با حال بود که گفتی دو تا شو برد زیر مبل قائم کرد از دست این وروجک هاااا
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
ممنونم خاله زهرا جونم. خخخخخخ دیگه بزرگ شدم هههه آره واقعا از دست این فسقلیها
الهه(مامان یاسان)
30 آبان 92 14:59
آبجی جونم خودت برات اسمم رو میگی من نمیدونم کجا باید برم
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
باشه فدات شم میام وبت میگم بهت
امیرحسین گلی از بهشت
30 آبان 92 17:47
سلام عزیزم گل پسر قند و عسل چطوره؟ ممنون از دعوتت اومدم یه سر به اسم زهرا اما از این ببعد به اسم مامان امیرحسین میام هدف و موضوع صحبت چیه تو این کلوپ شقایق جان
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
سلام عزیز دلم. مرسی ک اومدی. مامانا میتونن خودشون بحث رو شروع کنن. فعلا ک چندنفر اومدن موضوعاتی ک دوست داشتن رو گفتن. موضوع آزاده هرچی دوستان بخوان
مامان ایلیا(آرزو)
30 آبان 92 18:07
سلام شقایق جون من تو نی نی سایت خیلی وقته عضو هستم به اسم azin_alz
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
سلام گلم آها یادم اومد من کلا همونجا باهات آشنا شدم..
مامان یگانه و ریحانه
1 آذر 92 1:11
سلام شقایق جون عزاداریها و نذرتون قبول باشه ارشان من چطوره؟یه بوس خوشمزه از طرف من راستی عزیزم خوشحال میشم برای منم دعوت نامه بفرستین البته اگه این وروجکا وقت آزاد برام بزارن که بتونم بیام مرسی
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
سلام گلم. همچنین فدات شم حتما فقط اسمت رو تو وب بهم میگی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
1 آذر 92 1:44
سلام عزیزم خوبی من نمیدونم چه طوری باید تو این ادرس که دادی عضو شم
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
گلم میام وبت میگم
مامان کیان کوچولو
1 آذر 92 11:53
ای جانم خیلی عکساش قشنگ شده ... جونم لباس سقا خیلی بهش میاد عسلم .. عذاداریات قبووول عشق خاله ....
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
مرسی خاله جونی. بوووووووووووووووووس
مامان کیان کوچولو
1 آذر 92 11:55
عزیزم من تو نی نی سایت عضو نیستم .. عضو که شدم حتما میام به روی چشمام عزیزم ...
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
فدای تو
mamane radin
1 آذر 92 23:36
salam aziiizam aval az hame mer30 az davatet baraye ninisait khealii khoshhal shodam va hatman miyam arshan jooonam eshala khode sahebe azadariha negahdaret bashe khale joon mashala mardii shodii baraye khodet
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
سلام خاله جون. خواهش میکنم. خوشحال میشم بیای. مرسی خاله جون همچنین رادین گلم رو ببوس
الهه(مامان یاسان)
2 آذر 92 11:42
شقایق من عقل کل ثبت نام کردم ولی سن و مشخصات یاسان رو دادم حالا باید چیکار کنم بعدشم من نمیدونم کجا باید بحث را شروع کنم اگه میتونی بیا وبم برام بگو
ماه مامان
2 آذر 92 13:20
گلچینی از بهترینهای لباس کودک در سایت کفشدوزک خریدی آسان و راحت را تجربه کنید ( لباسهای شیک از بهترین برندهای روز دنیا )... سایت کفشدوزک http://www.kafshdozak.com/ وبلاگ کفشدوزکی http://kafshdozaki.blogfa.com/
مامان کیان کوچولو
2 آذر 92 15:04
عزیزم من مراحل اول جستجورو انجام دادم اما به جای اینکه صفحه جدیدی باز بشه .. یه صفحه پر از علامت سوال و ارور باز میشه .. میخوای خودتم امتحان کن عزیزم
شیما مامان شاهین کوچولو
4 آذر 92 17:55
سلام شقایق جون...خصوصی واست گذاشته بودم اما جواب ندادی؟؟؟؟ من اومدم کلوپ , اما مثل اینکه شما اول باید تایید کنی؟؟؟؟ درسته؟؟؟ باقی کارا رو بلد نیستم میشه بعدش بگی چیکار کنم؟؟؟؟ مرسی
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
سلام عزیزم خصوصی برام نیومده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگر اومدی کلوپ ی پست بذار ک راحت پیدات کنم گلم