ارشــــــــــــــان پیشـیارشــــــــــــــان پیشـی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

پرنس پیشی،پسر پائیزی

روزانه های ارشانم در1سال و1ماه و25روزگی

1392/9/14 17:54
471 بازدید
اشتراک گذاری

 


s_bubble20fairy20hello.jpg

سلام فرشته ی من، سلام شیرینی من... انــــــــــــــــــــقدر حرف واسه گفتن دارم ک نمیدونم از کجا شروع کنم. بذار بی مقدمه برم سر صحبتام...

 

شیرینی مامانا ینی دارم میمیرم از خستگی! داغونم! پنچر شدم!Smiley ب قول پهلوون پنبه: بادم کن!!! کشتی من.شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز   دندونت داره در میاد و شب و روز نداریم! hlp1.gifتمام شب بیدارم... تا میخوابم گریه میکنی! مدام شیر میخوای... لج بازی میکنی! نه فقط شب روز هم راحت نمیخوابی. مدام تو خواب گریه میکنی. من هیچی مامانم دلم واسه خودت میسوزه! خیلی داری اذیت میشی. لثه ات خیـــــــــــــلی متورم شده. krank.gif تو خواب ناله میکنی! چکار کنم برات مادر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بمیرم واست ک فقط باهات مدارا میکنم و دعا! کار دیگه ای ازم بر نمیاد...

 حالا اون از  شبمون... الان بیشتر از یک هفته است ک دیگه اصلا 4 دست و پا نمیری و راه میری! خدارو 100000 مرتبه شکر ولی مامانم یکم احتیاط کن یکم با دقت تر برو... ینی 1 روز نیست ک بلا سرت نیاد. منم تا بلند میشی میگم یا امام زمان بچمو سپردم ب خودت...

 Caillou

 

Caillou escribiendo

خخخخخخخخخخ ی شب عمو مجتبی اومده بود شام خونمون... سر سفره هر کی مشغول خودش بود و تو هم مثل همیشه نون هارو جمع کرده بودی دور خودت! خلاصه عمو جون تا خواست ی نون برداره تو گفتی عهههه! و براش اخم کردی! (البته ابروهاتو ک اشتباهی میبری بالا) عمو مجتبی خندید و گفت عموجون بر ندارم... تو با همون اخمهای برعکس انگشتتو آوردی بالا و این شکلی شدی!  وااااااااااااااای ک مردیم از خنده... بعد دوباره نون رو میبردی جلوش ک بگیره تا میخواست بگیره دوباره  خلاصه ک کل شب رو ب این کار گیر داده بودی!

Caillou al telefono

خب یادته برات گفتم ب محض شنیدن ی کلمه عربی دست ب دعا میشی؟؟؟؟؟؟؟ حالا دعا کردنت فراتر از این حرفا شده و بعد از اینکه دعا کردی دستاتو میکشی ب صورتت و میگی آبــــــــــــــی!!! ینی آمین

Caillou con su gato

کارهای جدید ارشان تا این لحظه:

آبزی => abziii  ینی آب بازی

هَــبیس=> habis ینی هویج

هَـتـِه=> hatteh ینی قطره( قطره بینیتو میگی)

باچی=> bachi ینی بازی 

بابالی => babali ینی بابا علی خخخخخخخ (مثل باقالی میگی)

ی روز باباعلی گذاشته بودت رو پاهاش و تکونت میداد ک بخوابی! تو هی میگفتی دادا! بابایی میگفت باشه بخواب بیدار شو بریم دَ دَ! دیدم نمیتونی معنی حرفت رو برسونی اومدم کمکت و ب بابایی گفتم باباجون دادایی بخون... باباعلی هم متوجه شد منظورت از دادا ینی لالا...

میگم دستتو بده مامان بریم دَ دَ! دستتو میاری بالا و نگاه میکنی ب دست خودت و من بعد میگی دَت دَ دَ!!!

 هرجا عکس یا هر نشونی از باب اسفنجی ، پاتریک ، آقای خرچنگ یا اختاپوس ببینی بلند و با هیجان میگی بابیس!!!! 

 راستی تو گووشیم بازی پو ریختم. خیلی دوسش داری. کلی باهاش بازی میکن... فقط ی چیز بامزه اینکه هر وقت دلت میخواد باهاش بازی کنی گوشیمو میاری میگی نَــه!!! اولش متوجه نمیشدم ولی بعد فهمیدم اون موقعی ک پو سیر باشه و غذای اضافی بهش بدیم خیلی با مزه میگه نه! تو هم همونو میگفتی خخخخخخخ

و عاشق اینی ک ناخن هاتو کوتاه میکنم... هی انگشتای فسقلیتو میاری ک ناخنهاتو بگیرم.

 Caillou

وای مامانی ی روز تو و بابایی داشتین بازی میکردین و منم از فرصت استفاده کردم رفتم حموم... انقدر شلوغ کردید و منم تو حموم صدای بازیهاتونو میشنیدم و کلی ذوق میکردم... آخرای کارم بود ک دیدم صداتون نمیاد. 10 دقیقه ای طول کشید ک اومدم بیرون. واااااااااااااییی یهو دلم ی جوری شد. انقدر ناز و معصوم بودی تو بغل بابایی... دوتایی دراز کشیده بودین و بابایی برات قصه میگفت. نمیدونی چه حسی داشتم. انگار نه انگار ک تو همون ارشان شیطون بلایی... ولی تا منو دیدی بلند شدی و دوییدی سمت من و روز از نو!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

Caillou

ماجراهای  پسرک و شرح در متن:

طی اقدام خودجوشی پسرک متوجه شد ک دستش ب دستگیره در میرسه و تونست در ورودی رو باز کنه. از اون روز ب بعد در همیشه قفل شده 

14 

اولین بار وقتی بابالی (باباعلی) رفت بیرون پسرک پشت سرش رفت و من ک تو آشپزخونه بودم وقتی متوجه شدم ک پسرک تو راه پله بود!!!!!!! و کلی غر  زدم ب بابای بیچاره ک چرت در رو خوب نبسته!!! اما بعد از مدتی متوجه شدم ک این یکی از پیشرفتهای پسرک بوده....

14 

 

وقتی پسرک با عموجون مشغول بازی میشه و صدای خنده هاشون تا سر خیابون میره!!!!!!

14

و پسرک برای قایم شدن از دست عمو جون فقط صورت کوچولوشو پشت بادکنکها قایم کرده

14

و برای اینکه ببینه عمو تو چه شرایطی قرار گرفته و ی وقت بی هوا حمله نکنه یکی از چشمها نمایان میشه

14

ای وای یکی از بادکنکها داره کم باد میشه ... پس باد بادش کنیم:

14

ولی نشد... یکی کمک کنه ، باکنک داره هر لحظه کوچیکتر میشه.....:

14

تو خونه ما با وجود پسرک روزی نیست ک بدون بادکنک سپری بشه... حداق بادکنکها هم باید3 تا باشه. کمتر قبول نیست!!!

14

 

وقتی پسرک دکتر میشه با عینک دکتری دوست آینه ایش رو ویزیت میکنه

14

14

 بی خیال دوست آینه ای... عمو پورنگ شروع شد...

14

 

نخیر نه اسباب کشی میکنیم نه خونه تکونی! اینها اسباب بازی های جدید پسرک هستند...

14

بـــــــــــــعله...

14

به به چه پسری... داره غذاشو میخوره ... بی دردسر!!!!!!!!!!!!!

14

نخیــــــــــــــــــــــــــــــر! از این خبرا نیست... این غذا خوردن با زحمات روز افزون مادر بیچاره و له شدن یک دستگاه لب تاپ بدبخت ب وقوع پیوسته!

14

ب محل قرار گرفتن پاها دقت فرمائید!!!

14

و آخر غذا ک میگیم الهــــــــــــــــی شکر...

14

ارشااااااااااان مامانی بیا میوه بخور!!!!!!!!

14

نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــع

پسرک هیچ نوع میوه ای رو دوست نداره... ب همین دلیل باید کلی کلنجار بریم تا بتونیم بهش میوه بدیم...

 

و فوت کردن شمع روی کیک های خونگی مامان پز....

14

اینم ی نوع بازی با آقای پدر

اینطوری ک تو تمام کوسنارو میریزی روی سرت و از لاب لای اونها بابالی رو صدا میکنی... و اونم میاد و مثلا تو رو میخوره...........

14

وقتی قد کوتاه باشه چه باید کرد؟؟؟؟؟؟؟؟

1

آبنبات خوردن پسرک: 

Caillou friendo un huevo

لحظه ای غفلت:

ی روز مادر پسرک تو آشپزخونه درگیر کارهاش بوده، وقتی میبینه صدای پسرک نمیاد پی گیر میشه و با این صحنه مواجه میشه!!!!

14

پسرک تمام دستمال کاغذی های 3 بسته کامل رو خالی کرده...

و با دلبری کاری میکنه ک مامان دعواش نکنه.........

ی روز مامان پسرک میره wc... و فقط طی مدت زمان کوتاه این اتفاق میوفته...

پسرک بی خبر دوییده تو اتاق دایی امیرش و همه چیزو ریخته ب هم و بین تخت و میز قایم شده

14

 

و جارو شارژی بدبخت:

بعــــــــله شکسته... دستش تو دستت و خود جارو اونور افتاده

Caillou

عشقولانه های مامان و پسرک

عکسهایی از زمانهای ک پسرک لوس میشود

14

Caillou en la playa

بازیهای جدید

این بازیهارو از اینتر نت در آوردم... کلی برات وقت میذاریم... خیلی بازیهای خوبی هستن... تو هم دوستشون داری گل من...

 

بازی اسفنج و آب...

اینطوری ک هی اسفنج رو بزنیم تو آب و بیاریم بالا بچلونیمش...

عاشقشی.... عکسها نشون دهنده همه چیز هست

14

بازی دوم بساز و بریز

اینطوریه ک با وسایل بی خطر آشپزخونه برج میسازیم و شما زحمت میکشی خرابش میکنی!!!

14

14

 

 

و در پایان :

خدایا همه آرزومندان رو ب آرزوشون برسون و از دعای اونا مارو هم ب آرزومون برسون.

هــــــــــــــــــــــــــــــــی!

الهی آمین 

 14

خالی شده خونه از حـس تنهایی ... آرامش محضه وقتی تــو اینجــایی

 

 راحت بخوابی فرشته من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (25)

زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
14 آذر 92 16:47
چه پست کامل و جالب بود دستت درد نکنه که برای پسرک شیطون ما انقدر وقت می زاری و اجازه میدی از کودکیش لذت ببره عالیه مخصوصا بازی با اسفنج
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
ممنونم زهرا جونم لطف داری
مامان ایلیا(آرزو)
14 آذر 92 18:47
ماشالا به این آرشان شیطون واقعا باید خیلی مراقبش باشی خیلی جیگر تر شده همه ی عکساشم عالی بود ایشالا دیگه گریه نکنه
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
مرسی خاله جونم
مامان ایلیا(آرزو)
14 آذر 92 19:31
راستی آلبوم رو هم دیدم خیلی خوب بود دوست داشتی عکس ایلیا رو هم بزار
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
آخ جون حتما
مرضیه
15 آذر 92 3:08
سلام دوست جونم، سلام ارشان جونی خوبی خاله؟ وایییییییییییییییی چقدر دلم واست تنگ شده بود خیلی خوشحالم که باز هم می بینمت خاله ناراحت شدم که واسه دندونات اذیتی انشاا... که هر چی زودتر مرواریدات دربیان و راحت بشی وای خاله یکم آروم تر راه برو زمین نخوری واییییی کلی خندیدم سر جریان نون ها آخه چقدر تو بلایی آی قربون آمین گفتنت خاله واسه ما هم دعا کن آخ یعنی با این حرف زدنت باید بیام بخوامت خوشمزه خاله خاله من هم پو بازی می کنم خیلی هم قشنگه ارشان گلی ببین چقدر بزرگ شدی که دستت به دستگیره در میرسه انشاا... پله های ترقی رو هم به همین سرعت طی کنی آی قربون قایم باشکت بشم من که فکر میکنی صورتت پنهون باشه قایم شدی آقای دکتر دوست آینه ای حالش خوب بود؟ ای خدا از دست بچه ها که وسایل خونه شده اسباب بازیهاشون دوست جونم میبینم که واسه غذا خوردن شاه پسرمون یه تیم دست به کار میشه آی فدای نع گفتنت خاله خوشبحالت هر روز تولد داری ها شیطون خاله آفرین که همیشه یه راهی واسه حل مشکلات پیدا می کنی ای وای خاله چه حسی داشت که دستمال هارو برگ برگ کردی؟ چه عکس هایی، چه پسرک لوسی وای که باید کلی ماچت کرد دوست جونم دستت درد نکنه که انقدر واسه گل پسرمون زحمت می کشی و کلی بازی جورواجور واسش پیدا کردی واقعا این موقع شب کلی شارژ شدم با عکس های قشنگت خیلی دوستتون دارم و امیدوارم همیشه سالم و سرحال و شاد باشید کلی واسه دوست جونم و ارشان گلی
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
سلام مرضیه عزیزم باز هم با پیامای مهربونت شرمندمون کردی. خیلی دوستت داریم خاله مرضیه بووووووووووووووس
امیرحسین کوچولو نفس ما
15 آذر 92 4:07
ای جانم....خیلی خوب مینویسی شقایق جون....قربون اون دستهات بشم ارشان جونم که دعا میکنییییییی.
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
ممنونم راحیل گلم
مونس ( امیرعلی و ایلیا دوقلوهای شیطون بلا )
16 آذر 92 1:32
دوست دارید عکس کوچولوهاتون یا عروسیتون و یا عکسای خانوادگیتونو به صورت طراحی سیاه قلم یا رنگی داشته باشید و از هر بار دیدنش لذت ببرید و یه چیز تک و چشم گیر تو خونتون داشته باشید که همه چشماشون دراد ..... خخخخخمن با سابقه 10 سال طراحی و نقاشی پیش بهترین استادا میتونم سفارش شما روبراتون به بهترین شکل طراحی و نقاشی کنم ....این بهترین یادگاری و نفیس ترین هدیه ای هست که میتونید به عزیزاتون بدید !!!!همیشه تک باشید و چیزهای تک رو مال خودتون کنید ..... تا منو دارید ..... غم نداشته باشید .....اگر دوست دارید پیغام بذارید ..... 
مونس ( امیرعلی و ایلیا دوقلوهای شیطون بلا )
16 آذر 92 1:33
عزیزکم .... انشالله زودتر خوب شه درد دندون آرشان جونم ....
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
ممنون مونس عزیزم
جیران بخشنده
16 آذر 92 10:38
عزیز دلم امیدوارم زود تر دندونات در بیاد و راحت بشی راستی راه رفتنت مباااااارک ایشالا همیشه قدمات استوار باشه اینم آدرس جدید وبم خداروشکر مسدود نشدjoooojooooo.niniweblog.com
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
ممنونم جیران جووووووووون مبارک باشه
مامان سمیه پارسا جون
16 آذر 92 16:29
خییییلی خییییلی عالی بود عزیزم.... پست زیبا و جالبی بود.....کامل و دوست داشتنی..... خدا ارشان را براتون حفظش کنه ..... از طرف پارسا جوووون و مامانیش ارشان را ببوسید....
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
ممنونم گلم فدای تو این بوس هم مال پارسا و مامانش
persian mom
16 آذر 92 17:04
پسر شیرین چه نازی میکنه واسه مامانش لینکت میکنم دوستم
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
خخخخخخخخ ممنونم
الهه مامان امیر محمد
16 آذر 92 18:21
فدای ارشان گلم برم که شیطنتهاش هم قشنگه. اتفاقا امیر محمد هم عاشق بادکنکه و مثل ارشان جون علاقه زیادی به بازی با وسایل خونه داره. خیلی خوبه شقایق جون که از تمام کارهاش عکس میگیری. انشالله سایتون همیشه بالا سرش باشه. از طرف من حسابی این پسر خوشگلمون را بماچ.
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
خدانکنه خاله جونم. فدای تو الهه گلم. بووووووووووووووووووووس
مامان کیان کوچولو
17 آذر 92 12:13
ای عزیزم ... جانم واسه منم دعا کن با اون دستای کوچولوت خیلی کاراش شیرینه ... ماشالههه
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
مرسی خاله سمی عزیزم.... محتاجیم ب دعا
مریم مامان معین جون
17 آذر 92 17:15
وای که چقده کارای شما وروجکا قشنگ وشیرینه !!! شقایق جون یه ماچ گنده آبدار ازین ارشانی ما بگیر ماااااااااااااچ ماشاله به این پسر قد بلند هزارماشاله قربونت برم با اون دستای قشنگت برای منم دعا میکنی؟؟؟
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
ممنونم خاله مریم. بووووووووس خخخخخخخخ محتاجیم ب دعا خاله جونم
مامان الیار
18 آذر 92 0:56
سلام گیگرم به لهجه اقا الیار یعنی جیگرم خوبید مثل اینکه نظر قبلی من نیومدهمیگم 90 در صد کارای ارشان جونی شبیه الیار منه مخصوصا شکستن وسایل و دستمال کاغذی و ریختن اشپزخونه واب بازی و........که ما اون مراحلو طی کردیمو الان پیشرفت کردیمو خیلی کارمون با اقا الیار به جاهای باریک کشیده و من بعضی وقتا که نه همیشه اینجوریمیعنی میگم همدردیم ودرکت میکنم و عاشق گل پسریتممیبوسمتوووووووووووووووووووووون
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
سلااااااام وحیده گلم و الیار نازم. خوبید؟ جدی؟ پس این دوتا فسقلی ب جز موهاشون تفاهم های زیادی دارن. خوش ب حالت ک اینارو گذروندی! البته الان شرایط تو هم شدیدا سخته خخخخخخخخخ ما هم شمارو خیلی دوست دارم. بوس بوس بوس
امیرحسین کوچولو نفس ما
18 آذر 92 4:05
پسر من زشت است عایا؟؟؟؟؟حتما زشت است که در آلبوم دوستهای قشنگ آرشان جا ندارد،عایا؟؟؟؟؟ کلا یک صفحه عایا،آیا؟عایا؟آیا؟عایا؟آیا؟عایا؟.......دستتو به من بده مادر،امیرحسینم بیا از اینجا برویم،اینا ما رو دوست ندارن! !! میگن زشتی!!!
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
زشت خودتی راحــــــــــــــــــــیل. خخخخخخخخ گلم تو هنوز بهم اجازه نداده بودی ک برم عکس بردارم از وبت.... اصلا حالا ک این کارو کردی دیگه منتظز اجازه نمیشم و میرم خودم عکس برمیدارم.
امیرحسین کوچولو نفس ما
18 آذر 92 4:10
و بغض مان میترکد
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
قربون بغضت برم من!!!!!!!!!!!!!!!!!!! نه گریه نکن
امیرحسین کوچولو نفس ما
18 آذر 92 4:12
عذاب وجدان بگیر خاله شقایق....قهرم باهات.....اینها را کودک 1 سال و 2 ماه و چند روزه ی من گفت....به جان یزید راست میگم
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
ههههههههههه
رضوان مامان رادین
18 آذر 92 19:14
وااای از دست شیرینیهای این گل پسری...خیلی خندیدم که به عمو جونش نان نمیدادهایشاا... دندونشم زودتر دربیاد و از اذیت شدن و اذیت کردن راحت بشه
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
بووووووووووووس
امیرحسین کوچولو نفس ما
18 آذر 92 19:28
امیرحسین:خاله جون مرسیییی،.....خاله میگم شما این عکس رو دوست داشتید؟آخه دقیقا عکسی رو انتخاب کردید که بابام خوشش نمیاد..مامانم میگه میدونم براتون زحمت میشه ولی اگه امکانش هست.عکس آتلیه مو بگذارید تو آلبوم.میشه عایا؟نمیشه عایا؟...... خاله شقایق:عجب خبطی کردم آلبوم درست کردم ها..... من:
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
عهههههههههه چرا؟ این ک قشنگه... باشه عوضش کردم.
امیرحسین کوچولو نفس ما
18 آذر 92 19:29
میبینم که آپ هستی خاله شقایق....
امیرحسین کوچولو نفس ما
18 آذر 92 19:30
تو هم مثل مادرم بیکاری عایا؟
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
بیکار ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ وقت سرخاروندن ندارم
شیما مامان شاهین کوچولو
19 آذر 92 23:22
چه کارهای بانمکی انجام میده... ماشاله چقدر هم شیطون شده
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
شیطون ک چ عرض کنم ایشالا در اینده درکم میکنی. خخخخخخ
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
20 آذر 92 5:26
عزیز دلم قربونت شم الهی اگه دوست داری میتونی عکس ایلی رو هم بزاری
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
اخخخخخخ جووووون مرسییییی