ارشــــــــــــــان پیشـیارشــــــــــــــان پیشـی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

پرنس پیشی،پسر پائیزی

ارشان در موزه...

1392/10/15 17:50
902 بازدید
اشتراک گذاری

فواصل لتزيين المواضيع والمشاركات 2014    زندگی من پرنس پیشی    فواصل لتزيين المواضيع والمشاركات 2014

naamloossd.bmp

سلااااااااااااام فینقیل مامان...

حال عشق مادر چطوره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

امروز اومدم از روزی ک رفتیم موزه حیات وحش برات بگم.... اما بذار از اول تعریف کنم:

11 دی 92 برف قشنگی اومده بود. و ما هم ک خیلی وقته بخاطر آلودگی هوا همش خونه ایم... تصمیم گرفتیم یکم بریم تو خیابون بچرخیم، غروب حاضر شدیم و رفتیم ... ولی پیاده نشدیم چون برفها هم کثیف و گل آلود شده بودن و اصلا حال نمیداد باهاشون بازی کنیم. فقط رفتیم شام خوردیم و بعدش مثل قدیما ویتامینه علی بابا! خیلی خوش گذشت:

اون شب تونستی اسم ملیسا رو صدا کنی، آخه داشتی شیطونی میکردی بابایی گفت بشین بریم دنبال ملیسا... تو هم هی میگفتی میسا میسا!!!

15

15

15

12 دی 92 صبح مامان شراره اومد خونمونو تا شب پیشمون مون... بعدشم همسایمون نذری آبگوشت داشت و برامون آورد... شب هم بابا رضا و دایی جون و باباعلی اومدن. تو هم وقتی جمع رو میبینی خیــــــــــــــــــــــــــــــلی میذوقی!!! و تا میتونی شیطونی میکنی!!!!!!!!

و از همون شب ب طور رسمی پسرک من مسواک زن شد!!!!!!! قبل از اون هم مسواک میزدم برات اما با مسواک انگشتی. و مسواکی ک تو سیسمونیت بود هم شده بود اسباب بازی... ولی از همین شب بابایی ی مسواک دیگه + ی خمیر دندون ک اگه بخوریش اشکالی نداره برات خرید. مبارک باشه نفسم...

15

13 دی 92 به همراه باباعلی تصمیم گرفتیم ببریمت موزه حیات وحش هفت چنار. مثلا میخواستیم با حیوونا آشنا بشی. خیلی جای باحالیه. ولی تو بجای توجه ب حیوونا و توضیحات ما فقط میدوییدی و آواز میخوندی . خیلی خنده دار بودیم. اصلا برات مهم نبود. چی بگم...عکسارو ببین خودت متوجه میشی:

15

 

15

15

15

این گاومیشه رو ببین.... خخخخخ انگار موهاشو فرق باز کرده

15

 15

15

15

15

15

بیچاره باباعلی خسته شد انقدر دنبالت دویید... تو هم میدوییدی و لگد میزدی ب شیشه ها. آخرشم آقایی ک مسئول اونجا بود اومد گفت مراقبش باشید ک نخوره ب شیشه ها!!!!!!

15

اصلا هم همکاری نکردی تا ی عکس درست و حسابی بگیریم. همش میخواستی سر بخوری...

15

خخخخخخخخخ

خلاصه ک خیلی روز خوبی بود و خوش گذشت... از اونور رفتیم خونه بابارضا و شب اونجا بودیم... و تا تونستی شیطونی کردی. بیچاره دایی امتحان داره و تو خیلی اذیتش میکردی و نمیذاشتی درس بخونه!!! و مجبور بود هرچی میخوای بهت بده ک یکم سرگرمت کنه...

15

14 دی 92 صبح زود بیدار شدم... آخه میخواستم آزمایش ادرار ازت بگیرم. آزمایش ادراری ک الان 3ماهه در تلاشم و نمیتونم بگیرم. واااااااااااااااای ک استرسش بیشتر منو از پا در آورد. با کمک مامان شراره و جیغ و گریه های تو سعی کردم ببرمت تو دستشویی و گولت بزنم ک کیسه ادرار رو نکشی. بالاخره تموم شد و موفق شدم نمونه ادرارت رو بگیرم. و با مامان شراره بردیمت آزمایشگاه و هم نمونه رو دادم هم مامان شراره بردت آزمایش خون. من ک دل نداشتمو فقط صدای گریه ات رو میشنیدم. وقتی مطمئن شدم آزمایش تموم شده اومدم سمتت و تا منو دیدی خودتو پرت کردی تو بغلم و جیــــــــــــــغ!!! چه کنم مادر واسه سلامتی خودته. دکترت گفت چکاپ مهمه و تو این دوران باید تند تند انجام بشه ک تا سنت کمه اگر خدای نکرده ویتامینی از بدنت کم باشه بشه جبرانش کرد. خلاصه تموم شد.... 

از حرف زدنهات بگم ک این روزا هرچیزی ک دوسش داشته باشی بهش جی اضافه میکنی... مثلا : باباجی : باباجون،        ماماجی: مامان جون،       نم نم جی: شبنم جون همسایمون      داداجی: لالاجون و هرچیز دیگه ای!!!

15

کلمه دیگه ای ک یاد گرفتی هیسی  هست ب معنی خرسی!!!

15

عکس عمو مجتبی رو نشون میدی و میگی عَـــم جی!!!!

15

و تَتی ینی تولد ک نمادش هم فوت هست. خخخخخخخخخ

15

 

از کدو تنبلمون ک تو سینک در اومده بود برات بگم

15

این میوه اشه. بالاخره در اومد

15

خخخخخخخ شوخی کردم... کدوی بیچارمون  تا دیروز درحال رشد بود... قدش حدود 40 سانت شده بود. و دیگه حسابی دست و پاگیر شده بود. و منم مجبور شدم از ریشه درش بیارم...............نگران

راستی مامانی این عکس رو دوستم نشونم داده میگه شبیه تو هست:

 

1515

ب هرکس نشون میدم میگن چقدر شیبه ارشان هست... و وقتی میبینن ک عکس قدیمیه میگن عکس باباعلیه.... ینی انقدر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چی بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟این عکس بچگیهای کیوانچ تاتلیتوگ ، بازیگر ترکیه ای معروف ب مُهَنَد هست...

15

قابل توجه خاله الهه ک از وقتی ارشان تازه ب دنیا اومده بود صداش کرد مُهَنَد و دختر عموم مینا ک اولین بار وقتی ارشان رو دید 7 ماهه بود و صداش میکرد کوزی!!!!!!

15


پسرکم داره میره مدرسه:

15

صحنه ارتکاب جرم پسرک: داره شیر رو میریزه رو مبل

15

دیگه برم. هزارتا کار دارم. بر میگردم با خبرای خوب ایشالا!!!!!!!!

فواصل لتزيين المواضيع والمشاركات 2014 

15 

Baby Bear and Balloons

آرزوی من برای تو: هرچی آرزوی خوبه مال تو

 


دوستای گلم خیلی شرمندم ک خیلی قته بهتون سر نزدم. ب زودی ایشالا جبران میکنم.  راستش میام وبلاگهاتون و مطالبو میخونما ولی وقت نمیشه نظر بذارم. شرمنده...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (23)

زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
15 دی 92 18:03
الهی خاله فدای تو شیطونک که تو موزه هم شیطونی میکنی اخه بچه جون چه کار به شیشه هاا داری بابا رو خسته کرررردی اخه فدات شممممممممم
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
اینطوریاست دیگه خاله شیطونی پسرارو ک دیگه میدونی خودت خخخخخخخخخ
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
15 دی 92 18:03
امیدوارم همیشه به گردش و شادی
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
میسی خاله جونم
مامان الیار
15 دی 92 18:13
وااااااااااااااااااااای چه نی نی نازی به نظر من از کیوانچم خوشگلتره عکساتونم خیلی خوبن مخصوصا عکسای موزه خیلی میبوسمت ارشان جون
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
لطف داری خاله جونم... فدات دوست گلم...
شيدا
16 دی 92 10:45
موهاش رشد كرده ماشالا... خدا براتون حفظش كنه...
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
میسی عسیسم
مامان زری
17 دی 92 16:28
چه موزه قشنگی رفتی فسقلی خاله حسابی خوشگذروندی دیگه؟ مارو هم که نبردی پس حالا خاله یه گاز خوشمزه طلبکار شد زود بیا بده
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
آره خیلی خوب بود خاله جونم.... وااااااااااااااای گاز نه. میبرمتون.خخخخخخ
مرضیه
17 دی 92 18:23
سلام جیگر خاله خوبی؟ وایییییی چه تیپ خوشگلی زدی قند عسل این سوئیشرت قرمز خیلی بهت میاد راستی گل من انگار رنگ موهات روشن تر شده به به اقا پسرمون دیگه مسواک میزنه آفرین عزیزم خاله رفتی موزه؟ خوش گذشت گل من؟ خداااااااااااااا با این کلاه دوست دارم محکم بگیرمت و ببوسمت ای وایییی خاله کلی شیطونی کردی و دویدی اشکال نداره اما می دونم بچه ها تو همین شیطونی کردن هاشون هم حواسشون به همه چی هست و همه چی رو یاد میگیرن خاله جون چقدر دایی رو اذیت کردی بزار دایی درساشو بخونه فسقلی می دونم دلت می خواسته با تو بازی کنند دوست جونم خوشحالم که بالاخره موفق شدی از ارشانی نمونه بگیری، انشاا... که همه چی نرماله و آقا کوچولومون هم سالم سالم آخ قربون حرف زدنت بشم نفسم واییییییییییی عاشق این عکست شدم که پتو دورته از چشمات شیطنت می باره اوه اوه دوست جونم پس ما چی؟ ما هم از محصولش می خوایم ها این عکس ها هم جالب بود چشمها و لبای اون بچه دقیقا شبیه چشم های ارشان گلیه خاله جان امیدوارم همیشه شاد باشی و لبات بخندن کلی واسه ارشان گلی و مامان مهربونش
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
سلام خاله مرضیه جون مرسی خاله خوبم لطف داری
رضوان مامان رادین
18 دی 92 13:02
چه عالی موزه خوش گذشت خاله... پس خمیردندون 2080 عیبی نداره خورده بشه...منم دنبال ی خمیردندون با این شرایط بودم...چون رادین خیلی علاقه داره خمیردندون بخوره
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
بعله خاله جونم. آره گلم دکترش گفت عیبی نداره....
شقایق مامان دانیال
19 دی 92 11:05
سلام عزیز خاله . سلام پسر خوشکلم . قربونت برم ببخشید که اینقدر دیر به دیر میام به وبلاگت سر بزنم . مامان میدونه که چقدر گرفتارم . گل نازم از دست مامانت ناراحتم که موهای طلایی خوشکلتو کوتاه کرده . حیفت نیامد شقایق جون ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دست مامان بابای با حوصلتم درد نکنه که جاهای خوب و آموزنده میبرنت .... ایشاله همیشه با هم باشین با تنی سالم و لبی خندون و البته جیبی پر پول عاشگتم
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
سلام خاله شــــــــــــــــــــــقایق جونم میدونم خاله جونی سر مامانم هم خیلی شلوغه......... مامانی خودش بیشتر ناراحته ک موهام رفته ولی چ کنیم. دیگه حالا ک در اومد.......... بوس همچنین شما
مامان سمی
19 دی 92 16:58
سلام خوشگل خان.ماشاالله چقدر بزرگتر و جیگتر تر شدی.خدا حفظت کنه از چشم بد دور باشی همیشه شقایق جون دیگه باید برای پسرت آستین بالا بزنی چون برای خودش مردی شده
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
ســـــــــــــــــــــلام خاله جونم مرسی لطف داری سمی جونم. خخخخخخخخخخخ
مامان ایلیا(آرزو)
19 دی 92 17:27
سلام شقایق جون خوبید؟ممنون از لطفت به خاطر مطلبت ماشالا ارشان خیلی خوردنی شده ایشالا همیشه به گردش میومدم پست هایی که میزاشتیو میدیدم اما با گوشی میومدم با اینکه سرعت اینترنتم زیاده ولی نمیتونستم نظر بزارم صفحه ات سنگین شده عکس هاتو بزار تو ادامه مطلب پسرم 5 روز تب شدید داشت به خاطر همین فرصت نداشتم گل پسرو ببوس.
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
سلام آرزوی عزیزم. مرسی ک بهمون سرزدی چشم گلم درستش میکنم الهی بمیرم. امان از این فصل نو هم نینی نازت رو ببوس
جیران بخشنده
19 دی 92 18:27
ای من قربونت بشم پسرک شیرین خاله جونم خیلی شبیهه مهنده پسرک ما از اونم خوشگل تره
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
بوس بوس جدی خاله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مینا مامان آرمانی
20 دی 92 0:48
لبای غنچتو قررررربوووون ارشانی
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
خدانکنه خاله جونم
YcqIYFq2NRc-1SJofbVT0NIp2-mI5SLglTGLV6NgFXUWUv9Zqi_PguKnRuILn_5EwQkB2hrXRY9m-N0hUnWnXA..
20 دی 92 18:08
همیشه ب گردش ناناس خاله..خوش ب حالت رفتی موزههههههههههههه
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
مرسی خاله جونم ولی هم اسمتون اشتباه افتاد هم آدرس وبلاگتون...... متوجه نشدم شما کدوم خاله ای
شهرزاد
20 دی 92 18:26
الهییییییییییی چقد شیطونی تو پسر ...رفتی موزه شیطونی کردی عزیزم کاپشنشم مبارک خیلی بهش میاد اون عکس آخری هم شکل آرشان جونه به خصوص رنگ چشماش و مدل ابروهاش
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
آله خاله.......میسی خاله جون فدات شهرزاد جونم
یسی
21 دی 92 3:40
چه پسر شجاعی از حیونها نترسید؟
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
هههه نه عزیزم ننه تنها نترسید بلکه بیشتر از همیشه شیطونی کرد
مامان فائزه
21 دی 92 15:18
همیشه ب گردش پیشی خاله.
مهدیه مامان پرهام
21 دی 92 15:27
ماشاالله به تو گل پسر شیرین زبون ان شالله همیشه به گردش و شادی خاله جون
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
میسی خاله جونم
منا(مامان کورش)
21 دی 92 18:18
شقایق جون خصوصی
مامان ایلیا(آرزو)
23 دی 92 0:11
سلام گلم ممنون که وبلاگ و درست کردی خیلی خوب شد البته خوب بود خوب تر شد
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
سلام آرزو جونم دست شما درد نکنه ک بهم گفتی وبلاگم اشکال داره مرسی عزیزم
جیران بخشنده
25 دی 92 10:34
معلومه که راست میگم
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
1 بهمن 92 1:38
خصوصی
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
چــــــــــــــــشم حتما
مامان محمدرهام جون
14 بهمن 92 9:35
ماهم احتمالا فردا بریم ارشان جونم آخه داداشی دوست داره تبلدش بره باغ بش ولی چون هوا سرده قاعدتا واجبارا باید به موزه رضایت بده. وروجکیهات توی عکسها دلمو شاد کرد همیشه شاد وسالم باشی فسقلی ناز
مامان شقایقℒℴѵℯ
پاسخ
خیلی خوبه............. اگر رفتید بهم خبر بده منم بیام