ارشــــــــــــــان پیشـیارشــــــــــــــان پیشـی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

پرنس پیشی،پسر پائیزی

چکاپ و اطلاعات 18ماهگی

1393/1/24 15:31
938 بازدید
اشتراک گذاری

Hello Images

سلام جیگر یک سال ونیمه من، خوبی عشق من؟ فدات بشم ک روز ب روز بزرگتر میشی و ما رو ب خودت وابسته تر میکنی... نمیدونی چقـــــــــــدر دوستت دارم. حتی نمیتونی فکرشو بکنی / بگم اندازه ستاره ها میبینم کمه / بگم ب تعداد موهات بازم کمه / بگم ب تعداد سلول های بدنت بازم ناچیزه. آخه چطور بهت بفهمونم ک چقدر دوستت دارم؟

http://sheklakveblag.blogfa.com/ پريسا دنياي شكلك ها

پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/

نفس مامانی بذار از اول خاطراتت ک نگفتم برات بگم:

10 فروردین 93 پنجمین سالگرد عقد من و باباعلی بود. این روز رو ب شوهرم ازهمینجا تبریک میگم. اما مامانی نمیدونی چ روز وحشتناکی بود. crybaby emoticonشاید یکی ازبدترین روزی ک تو عمرم داشتم بود! خیلی خیلی بد!!! حتی نمیخوام تو وبلاگت ثبت بشه. فقط اینو بدون ک اوضاع اصلا خوب نبود و همه چیز رو آب بود!heart broken emoticon نمیخوام اصلا یادم بیاد ولش کن...crying and sniffling emoticon امیدوارم هیــــــــــــــــــــــچ کس همیچین مشکلی نداشته باشه... خدایا ب دشمناتم نشون ندهshedding tears emoticonبمیرم برات، این روز ب تو هم سخت گذشت... امیدوارم دیگه تکرار نشه. حداقل بخاطر تو!

18

پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/

 

11 فروردین 93 ب هر جون کندنی بود اون مشکل وحشتناک رو کم و بیش حل کردم... البته دوستای گلم خیلی بهم لطف کردن و برام دعا کردن...

18

پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/

12 فروردین 93 باباعلی ساعت 1 اومد خونه و گفت چون 13 بدر شیفت شبه 12 بدر بریم بیرون... خخخخخخخ خب چیه؟ تازه خیلی هم خوش گذشت... رفتیم ی پارک تو اتوبان امام علی... نمیدونم اسم پارکه چی بود ولی خیلی بزرگ و قشنگ بود. اول از همه رفتیم تو فضای بازیش ک گل قشنگم بازی کنه... شما هم حســـــــــــــــــابی دوست داشتی و بازی کردی...

همین ک رسیدیم رفتی سراغ الاکلنگ ک ی نینی داشت تنها بازی میکرد و باباش تکونش میداد... خیلی دوست داشتی

18

هی ب اون نینی نگاه میکردی خجالت میکشیدی

18

بعدش رفتیم سراغ سرسره

18

18

دالی بازی با باباعلی

18

18

18

دیگه هوا داشت سرد میشد ک رفتیم تاب بازی

18

بعدم رفتیم یکم قدم زدیم و خوراکی خوری

18

18

همش میخواستی دست هردومونو بگیری... اگه یکیمون دستتو ول میکرد داد میزدی دَست

18

خلاصه ک خیلی روز خوبی بود... دوست داشتم

18

 پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/

13 بدر هم ک بابایی شیفت شب بود و من و تو دوتایی سیزده بدر گرفتیم. کاهو سکنجبین و گره زدن سبزه خخخخخخخخخخخ

18.

18

بقیه روزهم با تو گذروندم و بازی و ...

18

پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/

14 فروردین شهادت حضرت زهرا بود و از شبش بارون میومد... صبح هم هوا عالی بود. ینی این روزا همش عالیه! هوا یکم تاریک بود و تو برای اولین بار صبح تا ساعت 10:30 خوابیدی! و این برای من مادر جای بسی تعجب بود!

18

18

پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/

19 فروردین ک ماهگردت بود، 20 فروردین چهارشنبه رفتیم مرکز بهداشت... بذار بهت بگم ک تا قبل از اومدن این روز من چی کشیدم.... شب و روزم استرس و ترس، وحشت از واکسن 18 ماه! انقدر تو انواع وبلاگها خوندم ک بچه ها نمیتونن راه برن و چطوری تب میکنن... ینی داشتم سکته میکردم. اون روز صبح من ساعت گذاشتم رو زنگ ک زودتر پاشم بهت صبحانه بدم و بریم. ولی قبل از من و بابایی بیدار شدی و شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــاد بودی! خیلی بده، دقیقا همون روز سر صبح انقدر هیجان و ذوق داشتی! این عکس ساعت 7 صبحه!

18

 موقع صبحانه خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی اذیت کردی و هیچی نخوردی! بعدشم انقدر  بالا پایین پریدی ک بالا آوردی! ینی من از همون صبح استرسم ب نهایت رسید!!!!!!!!!!!

بعدشم ب همراه بابا علی رفتیم مرکز بهداشت. بهت بروفن دادم و رفتیم تا ب چکاپ و ... رسیدیم و بعدشم اتاق واکسن....خوابت گرفته بود ... ب خانمه گفتم خودم سرنگ آوردم! سرنگ انسولین برده بودم ک کمتر اذیت بشی! گفتش نه نمیشه باید عمقی واکسن بزنیم! خلاصه بابایی بغلت کرد و اول پای چپ بعد بازوی راست و بعد قطره خوراکی! ینی غش کرده بودی از گریه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! منم تند تند آیت الکرسی میخونم و اشکم میریزه! وای ک خیلی بده ولی چ کنم ک بخاطر سلامتی خودته نفسم!

18

از خیـــــــــــــــــــــــــــــــلی ها + دکترت شنیدم ک بعد از واکسن 18 ماهگی حتما یکمی راه بری! ک انصافا معجزه ای بود خودش! بعد از واکسن لنگون لنگون و با چشمای اشکی بردیمت بوستان محلمون! ک یکم راه بری! اولش پاتو میکشیدی ولی کم کم بازی بهت هیجان داد و حسابی راه رفتی!

18

18

18

18

18

18

18

18

18

18

وقتی برگشتیم خونه شیر خوردی و دوساعتی خوابیدی، وقتی بیدار شدی دیم داغی ولی تب نداری! خدارو شکر تبت قابل کنترل بود و با همون شش ساعت بروفنی ک بهت میدادم اذیت نشدی! کمپرس گرم و سرد هم برات انجام دادم و کلا نسبت ب واکسنهای قبلیت خیلی سخت نبود! خدارو هزااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااار مرتبه شکر!

18

اینجا بیحالی و پات درد میکنه!

پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/

22 فروردین رفتیم خونه بابا رضا عید دیدنی... خخخخخخخخخخخخخخخ آخه هر سال ک تا از شمال برگردیم و تا اونا بیان و ... یکم دیر میریم سال جدید و تبریک میگیم. خلاصه  خیلی خوش گذشت و ماهگردتو با دو روز تاخیر اونجا دور هم گرفتیم! شب هم عمو مجتبی رو دیدیم و کلی تو با عموجی بازی کردی!

 

 

پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/

امروز صبح 23 فروردین من و تو بابایی رفتیم بوستان محلمون و تو کلی بازی کردی عشقم. میخوایم تا هوا خوبه ازش لذت ببریم. اینم عکساش!

19

18

19

18

19

19

پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/

خب پسملم دیگه حرف زدت خیلی خوب شده. خدارو شکر هم صحبتم شدی و مامان رو از تنهایی در آوردی

وقتی ی کار زشت میکنی بغلم میکنی و تند تند میگی مامانا!

عمو زنجیر باف ، تاب تاب عباسی، خرگوشه ، تپلویم، صبح ک از خواب پا میشم با هم میخونیم

دوتا کلمه خنده دار از تو : 1. شکلات => دوبول    2. نقاشی=> نشاشی

مامان امیر مهدی گفت پسملش بلده ک میپرسی خدا کجاست بالا رو نشون بده، منم خوشم اومد و بهت یاد دادم میگیم خدا کجاست میگی بـــــــــــــادا و بالا رو نشون میدی

 

پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/

ی چندتا عکس همینطوری

19

19

19

آرزوی من برای تو، هرچی آرزوی خوبه مال تو

I Love You image Images

پ.ن: یادم رفت عکسای آتلیه ایتو بذارم! البته از روی عکسات عکس انداختم خیلی بی کیفیت شد! ولی میذارم واسه یادگاری!

19

19

19

19

19

19

19

ببخشید بی کیفیت بود عشقم! قربون قد و بالات برم!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (53)

رضوان
23 فروردین 93 17:20
وووووووواااااااااااااای شقایق جوووووووون منم رمز دلم واسه ارشان جونی تنگ شده ...
منا(مامان کورش)
23 فروردین 93 18:14
سلام شقایق جون با تاخیر سال جدیدت به خودت وخانواده تبریک میگم امیدوارم سال زیبایی داشته باشید همه پستها رمز دار شدن چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بازم رمز میخوام مرسیییییییییییییییییییییییی
امیرحسین کوچولو نفس ما
24 فروردین 93 1:26
شقایق جون خوبی؟آرشان خوبه؟سایتون سنگین شده تحویل نمیگیری، ماهم از لینکدونیمون حذفت کنیم..حخخخخخخ 18 ماهگیت مبارک آرشان جونم. اگه قابل اعتماد بودیم، رمززززززز پلیز.... بووووووووس .
مهرنوش مامان مهزیار
24 فروردین 93 7:33
سلام عزیزم . رمز دار شدی چرا خانمی؟؟؟ اگه امکانش هست منم رمز میخوام.
مامان سمیه پارسا جون
25 فروردین 93 1:19
سلام ملوسک خاله سمیه،18 ماهگیت مبارک خیلی ناراحت شدم از اینکه بعضی ها چه جور به خودشون اجازه میدن توی حریم شخصی دیگران دست ببرن و احساس مادرانه ی خودشون را خدشه دار کنن. شقایق جان کار خوبی کردی،که وب ارشان را رمز دار کردی لطفا رمز را برام تلگراف بزن
مهدیه مامان پرهام
25 فروردین 93 2:06
18 ماهگیت مبارک پسر گل شقایق جون نبینم اشکتو ممنون که به ما سر میزنی من تموم تلاشم رو میکنم اشکالات وب رو حل کنم بازم ممنون دوست خوبم که یادداوری میکنی
مهرنوش مامان مهزیار
25 فروردین 93 7:49
سلام عزیزم. انشاا... همیشه شاد باشی و چیزی پیش نیاد که ناراحتت بکنه. عزیزم ارشان گل هم میدونه که خدا بالاسر به همه مون نگاه میکنه. سالگرد عقدتون هم مبارک. خدا رو شکر که واکسن 18 ماهگیش اذیتش نکرد. بالاخره باید مرد بشه دیگه. عکس هاش هم عالی بود من از عکس دومی خیلی خوشم اومد . ببوسش از طرف من.
مامان رقیه
25 فروردین 93 9:20
منم رمز
رضوان
25 فروردین 93 17:42
شقایق جووون چرا رمز دار شدی ؟
شهرزاد
25 فروردین 93 19:12
شقایق جون من جز قابل اعتمادها نبودم؟
مامان یگانه و ریحانه
25 فروردین 93 22:35
شقایق جون یعنی ما مورد اعتماد نیستیم؟ 18ماهگی ارشان جون هم مبارک
شیما مامان شاهین کوچولو
27 فروردین 93 10:33
قربون ارشان جون بشم من 18 ماهگیت مبارک... افرین به این پسر قوی که واسه واکسن اذیت نکرد عکسای اتلیه هم خیلی قشنگ شده... البته پیشیمون خوش عکسه هاااااااا
مامان مهربد
27 فروردین 93 11:12
سلام .عکسای ارشان جون رو چند روز پیش توی شبکه دو که برا تامین 2 فرستاده بودی دیدم و کلی ذوقیدم راستی به ما هم رمز میدی؟
رضوان مامان رادین
27 فروردین 93 11:14
شقایق جون من جز قابل اعتمادها نیستم؟
سیمین
27 فروردین 93 18:32
خواننده خاموش وبلاگ آرشان گلم بودم کاش رمز دار نمیکردین یا به منم رمز میدادین
مامان رقیه
27 فروردین 93 23:01
دههههههههههههههههههععععععععععععععععععع بابا شقایق وقتی رمزی مینویسی خوب روزی یه بار بیا سر هم بزن ملت رمز میخوان قددددرت خدا!!!!!!
مامان محمدامین
28 فروردین 93 2:20
شقایق یعنی ما قابل اعتماد کردن نبودیم!!!!!
رضوان مامان رادین
28 فروردین 93 11:37
18 ماهگیت مبارک...خدا را شکر پروسه واکسن زدن ارشان جونی هم تموم شد... وای که چقدر عکسهای آتلیه خوشگل شده...خوشتیپ خاله همیشه شاد باشی کنار مامان و بابای مهربونت
سپیده مامانه پارسا
28 فروردین 93 13:12
ماشالا چه ناز شدی ارشان خوشکل خاله..دوستم چه قدر ماجرا برای ماها پیش میادااااااا...خخخخخاز واکسن گفتی و ترسیدم..
Sheida
28 فروردین 93 13:32
سلام شقايق... بعد مدتها اومدم از ارشان جون خبر بخونم ديدم وبو رمزی كردی... رمز قبليو زدم ديدم رمزم عوض كردی... خب من كنكور دارم زياد اينترنت نميام و وقتيم ميام فقط يه ربع ميتونم بمونم... وگرنه باور كن بی معرفت نيستم...
مرضیه
28 فروردین 93 14:58
باز هم سلاممممممممممممممممممم شقایق جون این قند عسل بجز اینکه مامان و باباشو هر روز وابسته تر می کنه من یکی رو هم به خودش وابسته کرده آخه نمی دونی چقدر ارشانی رو دوست دارم خب حالا اول از همه شقایق جونم سالگرد عقدتون رو تبریک می گم و امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید البته در پناه خدا بعدش هم عزیزم انشاا... هیچ وقت هیچ وقت ناراحتی تو زندگی نداشته باشی و همیشه لبات به خنده باز بشه قربونت بشم خوشحالم که 12 بدر و 13 بدر خوبی داشتید و بهتون خوش گذشته مخصوصا به مو طلایی خودم که فدای اون تیپش بشم خدارو شکر می کنم که این واکسن رو هم زد و اذیت نشد اما دوست جونم وقتی خوندم که کلی گریه کرده نزدیک بود من هم گریم بگیره ولی خوشحال شدم که گریش وایساده و رفته کلی هم تو پارک بازی کرده عکس های مرد کوچولومون هم که همه عالیییییییییییییییییییییییییی هستن یعنی وقتی خوندم که به شکلات می گه دوبول کلی خندیدم، عاشق حرف زدن اشتباه بچه ها هستم راستی به به چی کرده با پودر بچه این عسلی ما عکس های آتلیه هم که حرف ندارن همه زیبا شدن مخصوصا عکس 5 و 6 شقایق جان حتما واسش اسپند دود کن می بوسمتون و خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی دوستتون دارم
شهرزاد
28 فروردین 93 16:52
خدا رو شکر هم بابت مشکلی که حل شده هم بابت واکسن آرشان خوشگله که به خیر گذشته ولی برام جالبه که تو بهداشت به من گفتن کمپرس گرم نذارم اثر واکسن رو از بین می بره البته روز اول فقط ...کسی هم به من نگفت باید راه بره براش خوبه چرا نگفتن !البته آراد خودش به حد کافی راه رفت !عکسای آتلیشم خیلی خوب شده همش قشنگه
مامان امیر حسین
28 فروردین 93 18:49
سلام شقایق جونم میشه به منم رمز بدی عزیزم.خیلی دلم واسه ارشان تنگ شده عزیزم. راستی وب امیرمم تازه اپ کردم.دوست داشتی سر بزن. من خواننده همیشگی وب ارشان کوچلو هستم.
سیمین
28 فروردین 93 19:12
دلتنگتم آرشان عزیز
رضوان
28 فروردین 93 19:51
شقایق جون میشه منم رمز داشته باشم
مامان یگانه و ریحانه
29 فروردین 93 1:32
سلام عزیزم ممنون بابت رمز قربون ارشان گلم برم که برا خودش آقایی شده18ماهگیت هم مبارک عسل خاله شقایق جون سالگرد عقدتون مبارک باشه عکسهای آتلیه هم که حرف ندارن که اونم بخاطر خوشگلی و خوش تیپی پسرمونهمن که عاشق عکس دومیش شدم با اون نگاه کردنش هزار هزار ماشالله
افسانه مامان پارمین
29 فروردین 93 15:34
خصوصی
افسانه مامان پارمین
29 فروردین 93 15:45
شقــــــــــایق جون ، پارمین هم همینطوری که ارشان خجالت میکشه ، سرش و میندازه پایین و زیر چشمی نگاه میکنه . خدا رو شکر که واکسن 18 ماهگی رو به سلامتی زدی و راحت شدی . ماشالله ارشان جونم مردی شده واسه خودش . عکس ها سآتلیه اش هم خیلی خوب شده ، مبارکش باشه . ایشالله عکس دادمادیش رو ببینم
الهه مامان امير محمد
29 فروردین 93 23:10
ارشان جون قالب جديد وبلاگ مبارك خاله. اگه دوست داشتي رمز وبلاگت را هم به ما بده.
مامان مهسا و معین
30 فروردین 93 9:02
سلام شقایق جون بعد از یه مدت طولانی اومدم نت ازتون خبر بگیرم دیدم رمز دار شدی اگه ما رو قابل دونستی لطفا به ماهم رمز بده آرشان جونم 18ماهگیت مبارک دلم برای دیدن عکسای خوشملت تنگیده
مامان رقیه
30 فروردین 93 9:31
خدا رو شکر که الان همه چی خوبه وخدا روشکر که واکسن هم تموم شد و رففففففت تا مدرسه چی شده بود شقایق که اونقدر نگران بودی؟
مامان سمی
30 فروردین 93 16:33
مامان سمی
30 فروردین 93 16:37
عزیزم چند روز پیش برات اس ام اس دادم جواب ندادی.رمزم که برام نذاشتی.پس یعنی من هم جزو کسانی هستم که بهم اطمینان نداری باشه هر طور خودت صلاح میدونی
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
30 فروردین 93 17:34
__ (¯ `•?.•´¯) _____ (_.•´/|\`•._) _______ (_.:._)__(¯`:´¯) __(¯`:´¯)__¶__(¯ `•.?.•´¯) (¯ `•??.•´¯)¶__(_.•´/|\`•._) (_.•´/|\`•._)¶____(_.:._)_¶ __(_.:._)__ ¶_______¶__¶¶ ____¶_____¶______¶__¶¶ ¶¶ _____¶__(¯`:´¯)__¶_¶¶¶¶ ¶¶¶¶ ______(¯ `C.?.•´¯)_¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶ ______(_.•´/|\`•._)¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶ _______¶(_.:._)_¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶ ¶_______¶__¶__¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶______¶_¶_¶¶¶¶(¯`:´¯)¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶(¯`:´¯)¶ _¶(¯ `•K?.•´¯)¶¶¶ ¶¶¶(¯ `Y.?.•´¯ )¶ (_.•´/|\`•._)¶ ¶¶¶(_.•´/|\`•._) ¶¶ _ (_.:._)¶¶ ¶¶¶¶¶¶(_.:._)¶¶¶_ ¶¶¶¶ ¶¶¶ __¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶(¯`:´¯) ¶¶ ¶¶¶ ______¶¶¶¶¶(¯ `•.?.•´¯)¶¶ ¶¶¶ ____¶¶¶¶ ¶¶ (_.•´/|\`•._)¶¶¶ ¶¶¶ ___¶¶¶¶ ¶¶¶¶ ¶ (_.:._)¶__¶¶¶ ¶¶ ___¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶_¶¶¶ ¶¶¶___¶¶ ¶¶ _¶¶¶¶ ¶¶¶¶___¶¶¶ ¶¶¶¶____¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶¶____ ¶¶¶ ¶¶¶¶_____¶ ---------¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶--------- ---------¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶--------- ---------¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶-------- عزیزم روزت مبارک
هنگامه
30 فروردین 93 22:42
ای بابا شقایق جون تو هم رمزدار شدی اگه دوست داشتی برام رمز رو بزار
هنگامه
30 فروردین 93 22:45
راستی شقایق جون حرص آدمها رو نخور . چندین ماهه پیش هم یکی وبلاگ آرسام رو با یکسال تاخیر کپی میکرد تو نی نی سایت و من آخر هدفش رو نفهمیدم
شقایق مامان آرشا
31 فروردین 93 0:01
به ما که رمز ندادی
رضوان مامان رادین
31 فروردین 93 10:49
آرزو یم این است برگی از شاخ درخت خوشی ات کم نشود... شهد شیرین لبانت به غمی سم نشود ....درد باچهره زیبای تو همدم نشود.... روز زن مبارک ای گل
الهام(مامان اميرحسين)
31 فروردین 93 15:09
مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری! مادر یعنی به تعداد همه روزهای اینده تو، دلواپسی! مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری! مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد! مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود! مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن… روزت مبارك
الهام(مامان اميرحسين)
31 فروردین 93 15:09
من جز اون دوستاتون ميشم؟آيا؟
رضوان
31 فروردین 93 20:22
پس من چی
فرناز خاله آرسن جون
31 فروردین 93 21:33
شقایق جون واقعا بهت حق میدم،ولی به خاطر اونجور آدمها نباید مارو از دیدن ارشان کوچولو محروم کنی.اگه قابل اعتماد دونستی رمزو بده.
مامان یگانه و ریحانه
1 اردیبهشت 93 0:29
مادر...نمیتوانم کلامی در مورد اش بنویسم و عاجزم،فقط از خداوند میخواهم که خـدایا بالاتر از بهشت هم داری..؟ برای زیر پای مــــــــادرم می خواهم روز مادر مبارک
الهه مامان امير محمد
1 اردیبهشت 93 1:26
سلام ارشان گلم. خدا را شكر كه واكسن 18 ماهگيت را به راحتي بشت سر گذاشتي. عكسهات توي بارك هم خيلي قشنگ بودند. معلومه خيلي بازي تو بارك را دوست داري. انشالله هميشه كنار بدر و مادر مهربونت سالم و سلامت و خندون باشي گلم.
مرجان مامان آران و باران
1 اردیبهشت 93 1:45
شقایق جونمممممم رمزو برام خصوصی میزاررررررررررررررررری
مهرنوش مامان مهزیار
1 اردیبهشت 93 12:15
عزیزم روزت مبارک
مامان ایلیا(آرزو)
1 اردیبهشت 93 12:54
سلام عشق من 18ماهگیت مبارک ایشالا همیشه سلامت باشی جیگرم عکسات خیلی ناز بودن وای شقایق جون وقتی تعریف کردی برای واکسن نفسم بند اومد خیلی ترسیدن از الان استرس اومد سراغم.ببخشید که اگه دیر بیام چون خودت که نیدونی الان بچه تو این سن خیلی اذییتم میکنه دوستون دارم هوارتا
هنگامه
1 اردیبهشت 93 17:59
وااااااای منم از دو ماه پیش استرس این واکسن رو داشتم ولی خیلی راحت بود . خدا رو شکر ارشان جونم هم اذیت نشده ایشااله هیچی ناراحتت نکنه که البته هر ناراحتی گذراست ، خدا کنه کسالت نزدیکامون نباشه که نمیشه گذشت
مامان محمدامین
2 اردیبهشت 93 1:10
عزیز دل خاله ای خوشگلمخوشجالم که واکسن رو به راحتی گذروندی خیلی خوشحالم تا اونجا که میدونم تو هم مثل پسر من خیلی بد واکسنیعکسا هم معرکه شده عزیزم شقایق جونم ممنونم بابت رمزما رو از دیدن این قند عسل محروم نکردی دوست خوبم
رضوان
3 اردیبهشت 93 18:55
شقایق جون واقعانکه ... من از وقتی ک باردار بودید تاااااااا الان دارم نوشته هاتونو میخونم و میام اینجا .. حالا دیگه اینجوری شده چند باره ک دارم کامنت میذارم اصلا انگار ک ن انگار
محمدرهام ومامان سمانه
12 اردیبهشت 93 9:07
18ماهگیت مبارک خوشگلم،خداروشکر که واکسن خیلی اذیتت نکرده گوگولی من مراسم 12به در و13به درتون هم عالی بودعکسهای فسقلی که محشر بودن. ارشان نشاشی رو خیلی با مزه میگی عروسک خاله واعا این روزها هوا خیلی عالیه ماهم همش پارک وگردشیم الهی همیشه خوش وشاد وتندرست باشید
مامان سید عرشیا
12 اردیبهشت 93 17:19
ممنونم عزیزم که به ما رمز دادی. عکسای آتلیه خیلی خوب شده. البته ارشان جون خودش خوشگله با اون چشمای تیله ایش . ماشالله بزرگ تر و شیطون تر هم شده . ای کاش بخش نظرات را رمز دار نمی کردی. در ضمن سالگرد عقدتون هم مبارک باشه
نازي مامان پورياپارسا
18 اردیبهشت 93 3:37
الهي من قربون اون لبخندش برم خيلي نازميخنده عکس هاش درحدعاليه ممنون شقايق گلم که واسه ني ني خوشگلت اينقدروقت ميذاري .بوس