ارشــــــــــــــان پیشـیارشــــــــــــــان پیشـی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

پرنس پیشی،پسر پائیزی

نینی پارتی 93

1393/2/2 11:23
606 بازدید
اشتراک گذاری

girlstar_hel-vi.jpg

سلام فرشته زمینی من... سلام قربونت برم

مامانم امروز اومدم برات از این چند وقته بگم... + نینی پارتی 93.... پس بریم ک از اول برات بگم

این هفته تقریبا هفته آرومی داشتیم و اتفاقات عجیبی نبوده. فقط اینکه اکثرا روزها میبرمت پارک ک یکم بازی کنی و منم ی هوایی میخورم. بعضی وقتا خوبی و خیلی قشنگ با هم بازی میکنیم قلبو بعضی وقتا هم بینمون بهم میخوره برمیگردیم خونهعصبانی مثل 23 فروردین ک رفتیم دوتایی پارک . برات خوراکی خریدم و رفتیم تاب بازی و الاکلنگ و سرسره و بدو بدو ... همه چیز خوب بود تا ی پسر کوچولو با توپش اومد و تو دیگه قابل کنترل نبودی...........کلافه منم هرکاری کردم نتونستم قانعت کنم ک این توپ تو نیست و مجبور شدیم بیایم خونهافسوس

13.gif

چند وقتی بود با دوستان وایبری خیلی دلمون خواسته بود ی قرار بذاریم. تا اینکه بالاخره تصمیم گرفتیم 26 فروردین ی مهمونی مشترک براتون بگیریم. البته بیشتر زحمات ب گردن خاله زینب ، مامان امیرعلی بود ک مهمونی خونه اونا برگزار شد. از همینجا ازش تشکر میکنم. ممنون دوست مهربونم.

قرار بود هرکس ی کاری انجام بده ک همه زحمات واسه ی نفر نباشه. خلاصه ک ب نظرم خیلی خوش گذشت. من ک خیلی دوست داشتم دوستامو ببینم و کسایی ک قبلا ندیده بودم رو دوباره ببینم. البته این وسطا ی اتفاقایی هم افتاد ولی هیچی نمیتونه خاطره اون روز خوب رو از ذهن من و تو پاک کنه!

ساعت مهمونی ساعت 3 بود اما من و تو چون قرار بود با باباعلی بریم مجبور شدیم ساعت 1 بریم و مزاحم زینب جون بشیم.

وقتی ک رسیدیم انقدر ذوق کردی ک یکسره دور خخونه میدوئیدی. امیر علی جییگرمم دنبالت میدوئید خخخخخ

27.gif

ارشان و امیر علی قبل از اومدن مهمونا در حال نانای

19

19

بعد از چند دقیقه کیان و خاله زهره هم اومدن

19

اینم کیان گلم

19

و بعدشم یسنا خانومی ب جمع اضافه شد

19

19

کم کم تعداد زیاد شد و همه اومدن

آوا جیگر من( ک از اون روز تا الان یکسره میگی آوا جان)

19

ایلیا جوجو روی سرسره در حال شیطونی قلب

19 

کیان نازم

19

سما جونم + امیرعلی

19

ی سری عکس درهم از روز نینی پارتی

19

19

19

19

19

19

19

19

19

19

بعدش نوبت عصرونه رسید ک هرکدوم از دوستان زحمت ی قسمتشو کشیده بودن

19

و بعدش نوبت کیک و فوت کردن شمع رسید ک البته با وجود فسقلیا کیک نابود شد

کیک قبل از اومدن نینیها

19

و حالا کیک بعد از حمله نینیها

19

19

19

19

اکثر نینیها ب کیک حمله کردن اما بیشتر خرابکاریها مخصوص خودته خخخخخخخ

قربونت برم انقدر هر ماه برات کیک گرفتیم و اجازه دادیم خرابش کنی فکر میکردی بازم کیک مخصوص خودته. البته خاله ها ناراحت نشدن، چون خیلی واسه متوجه شدن این موضوع کوچولویی ... ما هم اجازه دادیم کلا نینیها کیک رو بترکونن خخخخخخخ

19

19

19

و بعد از اونم نوبت هدیه دادن ب فسقلیا بود ، هدیه تون ی قاب عکس خوشگل بود ک هر کس واسه نینی خودش خریده بود و سارا جون زحمت خریدنشو کشیده بود. همه نینیها طرح باب اسفنجی انتخاب کردن و مال تو و آوا طرح پلنگ صورتیه... آخه تو خییییییییییییلی وسایلای باب داری و ب نظرت تکراری بود. الان عاشق قاب عکست هستی و بهش میگی دودو! ینی صورتی

19

19

19

19

19

19

19

قربون چشمات برم ک پر از خوابه! چند بار تلاش کردم بخوابی ولی فقط سه دقیقه خوابیدی

19

19

یکی از خاله ها داره ازت عکس میگیره خودتو زدی ب خواب

19

خلاصه ک اون روز با وجود شیطنتهای شما گوگولیها ب ما خیلی خوش گذشت. خیــــــــــــــــــــــــــــــــلی، و از همه دوستای گلم تشکر میکنم ک روز خوبی برامون آفریدند. امیدوارم دوستیهامون پابرجا باشه

اینم عکسایی ک از وب امیرعلی برداشتم

13.gif

29 فروردین صبح جمعه بابارضا اومد دنبالمونو رفتیم خونشونو تا فردا شبش اونجا بودیم و تو فسقل خان تا میتونستی شیطونی کردی!

30 فروردین ک ساعت 8 شب برگشته بودیم خونه ساعت 10 شب بود دیدم بابارضا و مامان شراره و دایی امیر با دسته گل و شیرینی اومدن خونمون ک روز مادر رو بهم تبریک بگن. وااااااااااااااااااااااااااای ک نمیدونی چقدر خوشحالم کردن. نزدیک بود گریم بگیره. خیلی خودمو کنترل کردم ک جلوشون گریه نکنم ولی خودمونیم تنهایی حسابی بغض کردم و گریه کردم.........

31 فروردین هم ک تولد حضرت زهرا (س) بود و روز زن! ک از همینجا ب همه دوستان خوبم این روز رو تبریک میگم.... و همچنین مادر مهربونم ک خیلی دوسش دارم........... مامان جونم روزت مبارک

1 اردیبهشت 93 برخلاف کل هفته روز سخت و پر از کار داشتیم. آبگرمکن چند وقتی بود ک یکم مشکل داشت و بابایی صبح تعمیرکار آورد درستش کنه. کارش ک تموم شد ظهر بود. وقتی رفت انگار آشپزخونه بمب منفجر کرده بودن و من تا ساعت 2 داشتم ب کارای خونه و نهار و .... میرسیدم. بعد نهار رفتیم فروشگاه و مثل ماههای قبل خرید کلی داشتیم. وقتی اومدیم خونه ساعت 6 بود... تو خوابت گرفته بود و خوابوندمت و شروع ب کار کردم. خریدا رو جا ب جا کردم ... سبزی سرخ و فریز کردم ... مرغ و گوشت و فریز کردم ... شام درست کردم... ساعت 8:30 شب بود ب زور بیدارت کردم. همچنان کار داشتم ولی ب سختی تا 11 شب بود کارام تموم شد.خیلی خسته شدم. ولی خب تموم شد و خریدامونو انجام دادیم. نیشخند

اینجا آماده شدیم بریم فروشگاه. ی سری عکسم تو گوشی باباییه ک بعدا اضافه میکنم

19 

 


داستان ارشان و نانَزی

19

این عروسک ک میبینی اسمش نازنینه ک خاله مهین من وقتی هنوز تو دلم نبودی از توی اسباب بازیهای حضرت رقیه برات خریده بود. منم اسمشو گذاشتم نازنین! تو بهش میگی نانَزی! خیلی دوستش داری. ولی خیلی بلا سرش آوردی. بیچاره از دستت فراریه. همین ک میگیری اول از همه کفشاشو در میاری

19

بعد دستاشو میکنی

19

بعد سرشو میکنی

19

بعد دلت میسوزه و سعی میکنی درستش کنی

19

وقتی میبینی نمیشه بوسش میکنی

19

وقتی میبینی درست نمیشه بیخیالش میشی و سعی میکنی کفشاشو بپوشی

19

و بعد یکسره گیر میدی با کفشای نازنین بریم دَدَتعجب

19

خندهخندهخندهخندهخندهخندهخندهخندهخندهخندهخنده


دالی بازی با مامان

19

19

داااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

19


عشقم عمرم جونم نفسم همه زندگیم

خیلی دوستت دارم مامانم

19

19


آرزوی من برای تو : هرچی آرزوی خوبه مال تو

19

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

رضوان مامان رادین
2 اردیبهشت 93 12:30
وااای چقدر عااالی بوده این نی نی پارتی...همیشه خوش باشید شقایق جون وای که چقدر خندیدم ارشانی با کفش نازنین میخواد بره بیرون
الهام(مامان اميرحسين)
2 اردیبهشت 93 16:18
هميشه به خوش گذروني و پارتي! حسابي شيطوني كردن فسقليا! عجب كيكي هم بود! بابت رمز ممنون شقايق جان
خاله صدرا
2 اردیبهشت 93 16:20
به آدرس زیر برید واگه دوست داشتین به این هفت سین ها رای بدین، 115،106،95 http://www.iranvij.ir/7sin93.html
مامان ایلیا(آرزو)
2 اردیبهشت 93 17:32
سلام عسلم وای چه عکسای نازی خوش به حالتون همیشه به مهمونی ایشالا شاد باشی پیشی ناز مگه دختری عروسک بازی میکنی عسل
مامان رقیه
2 اردیبهشت 93 22:00
سلااااااااااااااام په همه عکس کیف کردمممممم چقدر جالب بود این پارتیه واقعا عالی دیوونه ی کیکم بعد از حمله ی نی نی ها خخخخخخخخ مراقب خودت باش ارشان گلم رو ببوس
مهرنوش مامان مهزیار
3 اردیبهشت 93 12:52
سلام عزیزم . بازم ر مادر بر شما مبارک. نی نی پارتی هم عالی بود البته عکساش. معلوم که حسابی بهتون خوش گذشته . همیشه شادباشید. الهی دلم برای نانازی سوخت . کفش هاش چه جوری پوشیده شقایق سر دختر من از این بلا ها نیاره خانمی پست جدید دارم 2 تا سر بزنی هوشحال میشم.
فرناز خاله آرسن جون
3 اردیبهشت 93 16:20
وااای چه جالب من یکی که خیلی خوشم اومد و تصمیم گرفتم ایده مامانهارو بدزدم و یه نینی پارتی تبریز برگزار کنیم خیلی عالی شده همه چی اول از صاحبخونه تشکر کنم که زحمت کشیدن و بعد از شقایق جون عکسهای به این قشنگی گرفته تا برا نی نی ها یادگاری بمونه دست همه درد نکنه کیک و کادوها و کلا همه چی عالی شده و همه نی نی ها ماه شدن و همشون رو میبوسم به بوس ویزه برا محمد ارشان خودم اما گلم روز مادر رو بهت تبریک میگم و سورپرایز باباتون عالی شده و بهترین هدیه و در اخر خدا به داد نازنین برسه خیلی خندیدم
لیلا مامان حانیه
3 اردیبهشت 93 23:57
قربووووووون تو گل پسر نانازخیلی خوشحالم که بتون خوش گذشتهخیلی کارات بانمکه خاله ماشاالله به تو میبوسمت هزار بارشقایق حون با تاخیر روزت مبارک عزیزم انشاالله سالیان سال سایه ات بالا سر ارشان جون باشه راستی چیرا نمیایی تاپیک دختر خوب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
مهدیه مامان پرهام
4 اردیبهشت 93 15:01
عزیز دلم ارشان جون چه مهمونی بامزه ای بوده خاله جون ان شاالله همیشه به شادی عزیزم روز مادر و روز زن رو با تاخیر بهتون تبریک میگم شقایق جون
مامان سمیه
5 اردیبهشت 93 2:24
سلام شقایق جوووونم،همیشه خوش باشید،معلومه حسابی بهتون خوش گذشته،خدا رو شکر.... راستی روزت مبارک عزیزم ،البته با چند روز تاخیر ،ببخشید خونه نبودم...این همه گل زیبا برای دوست عزیزم ،که از گل زیباتره.
مرضیه
8 اردیبهشت 93 11:35
سلام عزیزم دلم نیومد که تو این پستت نظر ندم اول از همه به شقایق جونم روز زن رو تبریک می گم (چه قدر زود ) بعد هم خوشحال شدم که انقدر بازی کردی و خوش گذروندی الهی فدات بشم که انقدر ذوق کردی الهیییییی چه جشن خوبی خوشبحال ارشانی که همه دوستاشو دیده و کلی هم بازی کرده باهاشون راستی کیک خیلی جالب شده چه بلایی سرش اومده قربون خنده هات بشم من که انقدر شیرینی شقایق جون از طرف من یه ماچچچچچچچچچچچ گنده رو لپ ارشانی بزار الهیییییییییییییی عاشق ژست عکستم که خودتو به خواب زدی شقایق جان واقعا خسته نباشی عزیزم به یه فسقلی و کلی کار خونه می دونم که خیلی خسته میشی آیییییییییییییییییییی قربونت برم چه بلاهایی سر نازنین آوردی بعد هم کفششو می بری می خوای بری قربونت برم که انقدر مهربونی و بوسش می کنی وایییییییییییییی عکس های دالی بازی هم که حرف ندارن عاشقتمممممممممم خیلی دوست دارم گلم واسه گل پسری و مامان مهربونش
محمدرهام ومامان سمانه
12 اردیبهشت 93 9:00
به به یعنی من عاشق نینی پارتی امهمیشه خوش وپارتی پاشیدالهی هیچ وقت غم تو دلتون خونه نکنه عزیزم ای خدا با کفشای نازنین کجا میخوای بری پیشی جونم؟؟ فرشته ی روی زمین خوب بخوابی گلم
افسانه مامان پارمین
16 اردیبهشت 93 13:19
دوست خوبم ؛ چه مهمونی خوبی گرفتید . انشالله دوستی تون پایدار باشه . ارشان جوونم که دیگه ماشالله . عاشقشم . خیلی خیلی خواستنی تر شده . از طرف من ببوسش
مامان سوده
16 تیر 93 19:46
عاشقتممممممممممممممممممممممممم ارشانم