روزشمار اومدن ارشان...(20روز)
تاریخ٦/٧/٩١
سلام ارشان گلم! حالت چطوره مامانی؟
عزیز دلم امروز ٦مهره و فقط ٢٠روز مونده... اوضاع و احوالم عالیه! تا الان از بارداری فقط سختیشو فهمیدم اما الان تازه دارم شیرینیه بارداری رو میچشم! درسته درد کمر و پاهام زیاده ولی وقتی دکتر بهم گفت پسرت دیگه رسیده و اگر به دنیا بیاد دیگه احتیاج به دستگاه نداره انگار دنیارو بهم دادن! آخه گلم تو که بهتر میدونی هر دفعه میرفتیم پیش دکتر یا سونو میگفتن ممکنه نینی نارس و زود به دنیا بیاد، ٣ ماه اول که هیچی... همش غم تو چهره هممون بود و فکر میکردیم تورو از دست میدیم!
خدایا ازت ممنونم... خدایا شکرت... نمیدونم چطور باید به درگاهت شکر کنم که پسرم و برام نگه داشتی! خدایا بازم شکرت
ارشانم فردا یعنی جمعه تولد امام رضا(ع) هست و من خیلی خوشحالم... مامانی تو هم واسه همه اونایی که بهمون التماس دعا گفتن دعاکن که به آرزوشون برسن...
از اوضاع خونمون بگم که پر از شادیه! همه خوشحالن... مامان شراره تقریبا هرروز میاد اینجا و تمام وقتمونو تو اتاق تو میشینیم و با وسایلات ور میریم! دیشب با باباعلی ٢تایی رفتیم تو اتاقت و تمام اسباب بازیهاتو بهم ریختیم...( البته کاملا مواظبشون بودیم تک ستاره زندگیم )...
امروز یه سری از لباسای کوچولوتو شستم و مثل مامان هستی بردم تو آفتاب گذاشتم... داشتم از ذوق منفجر میشدم... باباعلی میگه ازشون عکس بگیر که بعدا بزرگ شد براش خاطره بشه...
ساک لوازم بیمارستانت رو هم بستم... البته بیمارستانی که قراره تو توش به دنیا بیای همه چیز بهمون میده و من نمیدونستم چی باید تو ساکت بذارم... فقط قرآن کوچولوتو با یه سری لباس کوچولو و شیشه شیر و پتو که اینارو هم میده ولی منم بر داشتم! خلاصه اینکه دیگه همه چیز آمادست! فقط مونده این ٢٠ روزم بگذره و تو به سلامتی بیای پیشمون!
از همه دوستای گلم میخوام که برامون دعا کنن! من شدیدا احتیاج به دعاهاتون دارم تا از ترسم واسه زایمان کم بشه و پسرم سالم بیاد بغلم..
دوستت داریم عزیزم!
**************************************
بعدا نوشت:
چندتا از دوستای گلم پرسیدن کدوم بیمارستان زایمان میکنم...
در جواب: بیمارستان لاله تهران
**************************************