260-نوزده ماه باحباب کوچولو،مسافرت
ماهگرد نوزدهمت مبارک فرشته زیبای من عشقم سلام. خوبی تربچه؟؟ گل ناناز این ماه برا ماهگردت کیک نگرفتیم. آخه میدونی ک عذاداریم! ببخش عشقم. ایشالا ماه بعد. در عوض برات کلی خاطره قشنگ دارم. بیا تا بخونی عـــــــــــــاشقتم گل 19 ماهه من بریم سراغ خاطرات این روزهای عشدَم (ب قول خودت، ینی عشقم) حاضری؟ پنجشنبه 18 اردیبهشت 93: قرار بود خونه بابا رضا برای بابابزرگ مراسم ختم بگیریم صبح من و تو بعد از صرف صبحانه رفتیم خونه بابارضا، تو با دادی بون(دایی جو) مشغول بازی شدی و من درفکر کمک ب مامان شراره. زن عمو هم اومده بود خیلی زحمت کشید. همه چیز عالی پیش رفت. ساعت 2 هم باباعلی اومد دن...