ارشــــــــــــــان پیشـیارشــــــــــــــان پیشـی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

پرنس پیشی،پسر پائیزی

تعطیلات عید 93

 ωـــلاҐ سلام سلام سلــــــــــــــــــــــــام  ... پسمل ناناس مامان عیدت مبـــــــــــــــارک ... 100 سال ب این سالها عشقولم بعد از کلی تبریک و ماچ و بوس و عیدی دادن حالا باید بریم سر خاطرات عسل مامان! از روز چهارشنبه سوری برات میگم عشقم: یادته گفتم مریض شدی؟ اسهال و استفراغ و تب!!!! 10 روز ادامه داشت تا 27 اسفند ک همه در حال ترکوندن ترقه و آتیش سوزوندن و... بودن و باباعلی اومد خونه تصمیم گرفتیم دوباره بریم بیمارستان لاله! آخه 10 روز بود خوب نشده بودی! دیگه رمق نداشتی! بین آتیش و آتیش بازی مردم ما خودمونو رسوندیم ب اورژانس لاله! پزشک اطفال سریع اومد و کلی بدنتو ...
9 فروردين 1393

آخرین پست سال 92

::..پیشا پیش سال 1393 مبارک..::  سلام ماهی قرمز مامان و بابا! فرشته مهربونم الان ک دارم برات مینویسم هنوز خوب نشدی! امروز 9 روز گذشته ک مریض شدی/ نمیدونم با وجود بیمارستان و دارو و رسیدگیهای ما چرا بازم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ امروز روز چهارشنبه سوریه. ینی امشب قراره جشن 4شنبه سوری ب پا شه ولی ما با مریضی پسرمون درگیریم. ............. هرچی درد و بلای توست بخوره تو سر من مامان. چرا مریضیت انقدر طول کشید. آخه من چی کم گذاشتم؟ نمیخواستم آخرین پست سال 92 اینقدر غمگین باشه ولی اگر دقت کنی همونطور ک گفتم تمام پستای نیمه دوم سال 92 بوی غم داره. ای خدا این چند روزم ب خیر بگذرون بذار از اول بگم برات: 22...
27 اسفند 1392

چکاپ و اطلاعات17 ماهگی

 سلام فرشته زمینی من... خوبی همه وجود من؟ امیدوارم هرجا هستی خوب خوب خوب باشی جیجری!!!! عشق مامان میخوام مثل همیشه برات روزانه تعریف کنم ک اوضاع از چه قراره! پس بزن بریم 1 1 اسفند 92 : برام جالب بود ک صبح از خواب بیدار شدی یهو گفتی نــام! ینی شام! و شام ب این منظور ک گرسنه شدی و ممیخوای غذا بخوریم. از خوشحالی بال درآوردم و تند تند برات صبونه حاضر کردم.... ولی زهی خیال باطل!!!!!!!!!!!! مثل همیشه بد غذا!!!!!!!!!! 12اسفند 92: شب متوجه شدم مروارید 15 هم تو دهنت پیدا شده!!!!!!! مبااااااااااااااااااارک عشقولم... آبی هارو ک داشتی ! اون قرمزه جدیده! وای ک دیگه چیزی نمونده تموم شه!!...
22 اسفند 1392

تولد باباعلی مبارک

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ماهی کوچولوی مامان  امروز 10 اسفند 92 تولد باباعلی هست!!!  بیا بریم تا برات بگم چ خبره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ارشانم امروز باباعلی 29 سال رو ب پایان رسوند و وارد 30 شد! وای خدای من شوهرم رفت تو دهه سوم!!!!!!! راستش چون بابایی امشب شیفت شبه ما دیشب براش تولد گرفتیم! ی تولد خانوادگی با حضور عمو مجتبی، بابارضا، دایی امیر، مامان شراره و خانواده سه نفره خودمون   من میخواستم از همین تریبون با صدای رسا بگم : علی مهربونم تولدت مبـــــــــــــــــــــــــــارک اینم کیک تولدی ک بابارضا اینا موقع اومدن زحمتشو کشیدن مامانم تورو ...
10 اسفند 1392

از خونه تکونی برگشتیم

(پست اصلاح شد) لطفا ب ادامه مطلب مراجعه کنید سلام سلام ب همه دوستای گلم ک دلشون برامون تنگ شده و هی میگن چرا پیدامون نیست؟ الهی قربون همه دوستای با معرفتم برم ، ما هم دلمون تنگیده براتون... راستش این روزا شدیدا در حال خونه تکونی هستیم... شـــــــــــــدیدا واسه همین این پست رو علی الحساب میذارم تا برگردم...  این چند وقت ما اینطوری میگذره   بــــــــــــــــــــــــــــــعله!!!   باور کنید حتی جای نشستن نداریم چه برسه ب اینکه لب تاب در بیاریم!!!!!!!!!!! پسرک بیچاره من رو مبل خوابیده!   ب زودی میام و این پست رو تکمیل میکنم! دوستتون دارم بوووو...
7 ارديبهشت 1393

مسافرت بهمن92

 سلام شیرینم... سلام نفسم... ولنتاین مبارک خرس گوگولی من! خیــــــــــــــــــــــــــــــلی حرف واسه گفتن دارم! از الان بگم ک آماده بشی. چون 2 هفتست میخوام خاطراتت رو بنویسم ونمیرسم. الان ک خوابیدی همشو میخوام بنویسم. حالا اگه حال داری بیا دنبالم 15 بهمن 92: صبح ک از خواب بیدار شدیم دیدم کلی برف اومده. از ذوق در پوست خود نمیگنجیدم... خخخخ چ کتابی گفتم! آره مامانی خیلی خوشحال بودم. بعد از صبحانه 6 ساعت وایستادیم حاضر شدیم ک بریم پشت بوم برف بازی. ولی وقتی رفتیم دیدیم تمام برفا کثیفه!!!!!!!! خیلی ناراحت شدم. آخه چون هوا آلوده بود برفا تمیز نبود دیگه. هیچی دیگه چندتا عکس ازت گرفتم و اومدیم پایین ولی خدای...
30 بهمن 1392

شانزده ماه با حباب کوچولو...

زندگی مادر 16 ماهگیت مبارک ایشالا تولد 16 سالگیت نفسکم     1 روز قشنگ 1 دل خوش 1 لب خندان 1 تن سالم دعای امروز من برای هر روز تو ماهگردت مبارک مامان جونم ببخش... حواسم نبود برات شمع بخرم. ب جاش اومدم ی ابتکار ب خرج بدم اونم خراب کردم. اومدم ی یک بذارم با 6 تا شمع ... نمیدونم چرا 5تا شمع گذشتم!!!!!!! اگر باران بودم انقدر می باریدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم اگر اشک بودم مثل باران بهاری به پایت می گریستم اگر گل بودم شاخه ای از وجودم را تقدیم وجود عزیزت میکردم اگر عشق بودم آهنگ دوست داشتن را برایت مینواختم ولی افسوس که نه بارانم ن...
19 بهمن 1392