ارشــــــــــــــان پیشـیارشــــــــــــــان پیشـی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

پرنس پیشی،پسر پائیزی

واکسن و چکاپ4ماهگی...

1391/11/27 19:35
324 بازدید
اشتراک گذاری

سلـــــــــــــــــــــــــــــــــــام

ی مامان داغون اومده برات از روز واکسن 4ماهگیت تعریف کنه!

وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای ارشان چی بگم از این واکسن زدنها ... چی بگم از این قطره استامینوفن؟

صبح بیدار شدی و کلی برام حرف زدی شاد بودی و من داشتم دق میکردم ک الان همه خنده هات تموم میشه!

آماده شدیم و منتظر موندیم تا باباعلی بیاد و بریم مرکز بهداشت... رفتیم و نوبتمون شد و بردمت تو... چشمت روز بد نبینه مادر ... خانمه ک اونجا بود عین وحشیا باهات رفتار کرد... اعصابم خورد خورد شد از دستش... کلی غرغر کردو حالمو بهم زد ک بچه 4 ماهه چرا وزنش بالاس!؟!

اصلا من دوست دارم بچم تپل باشه! ب اونا چ ربطی داره؟ بعدشم تو خیلی وقته دیگه شیر خشک نمیخوری! فقط همون 2ماهگی رو خوردی... الان فقط شیر خودمو بهت میدم... نمیدونم خانمه اعصابش از کجا خورد بود ک اونطوری رفتار میکرد؟ چون دفعه های قبلی هم خودش چکت میکرد و این رفتار رو نداشت...

✿قد:64cm     وزن:7800kg با لباس      دورسر:42cm✿

✿ماشـــــــــــــــــــــــالا ب پسمـــــــــــــــــل خـــــــــــــــــــــــــودم✿

 عجقم

ببین چ شاد بودی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خلاصه مادر !!!!!!!!!! انقدر خانمه اعصابمو خورد کرد ک نگو و نپرس! من ک خودم داشتم از استرس میمردم و این کارهای اون خانمه باعث شد حالم بدتر بشه! بابایی بغلت کرد و تو هم طبق معمول داشتی سخنرانی میکردی و میخندیدی! رفتیم تو اتاق واکسیناسیون... تو هم تو بغل باباعلی بدون شلوار بهم نگاه میکردی برام میخندیدی! بازم خودمو آروم قایم کردم... میدونی ک دلم نمیخواد ببینی مامان هست و توداری انقدر اذیت میشی!

مطمئنم اگر خانمه باهات درست برخورد میکرد تو انقدر گریه نمیکردی... ی طوری دستشو گذاشت رو پیشونیت و سرتو ب عقب فشار داد و قطره تلخ رو ریخت تو دهنت ک من گریم گرفت چ برسه ب تو فسقلی من!

کلی گریه کردی میخواستی همش خودتو زیر دستای باباعلی قایم کنی! خانمه مهلت نداد گریت آروم بشه بعد سرنگ و فرو کنه تو پاهات... یهو صدای جیغت رفت هوا! وقتی تموم شد بدون معطلی دویدم سمتت و بغلت کردم... الهی مامان قربون اون اشکات بره ک گوله گوله میریختن!

خلاصه مادر هی تو گریه کردی و من گریه کردم تا رسیدیم خونه مامان شراره... خواب بودی! بابایی مارو گذاشت و رفت سر کار!

ببخشید ک هیچ عکسی نداریم... آخه انقدر حالم بد شده بود یادم رفت ازت عکس بگیرم!

راستی یادم رفت بهت بگم بهت قطره استامینوفن دادم!!! الهی قربونت برم مادر ک هرچی تو معدت بود و بالا آوردی! اصلا بدبختی من همینجا بود ک نمیتونی قطره استامینوفن رو بخوری! شاید 7یا 8 بار بهت قطره دادم و تو بالا آوردی و ب همین دلیل تبت قطع نشد!

الهی دورت بگردم من مامانی ک بازم سر واکسن انقدر اذیت شدی...

نمیدونم چکار کنم ک بتونی این قطره لعنتی رو بخوری! آخه اگه اینو نخوری هی تبت میره بالا!

وای خدا جون کمک

از الان واسه قطره 6 ماهگیت استرس دارم... حالا میخوام ب دکترت بگم اون موقع دیگه 6 ماهه شدی و میتونی یکم آب بخوری قطرتو با آب قاطی کنم!

هرکاری از دستم بر بیاد واست انجام میدم مامانی

میمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیرم بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرات

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مامان محمدرهام جون
27 بهمن 91 17:20
ای خدا هنوزم که هنوزه اسم واکسن میاد حالم بد میشهان شالله سری بعد اصلا اذیت نمیشی ماه چشم تیله ای خاله سمانه


خداکنه خاله
مامان سمی
27 بهمن 91 17:28
الهی خاله فدات شه ارشان جونم بشکنه دست اون نازن بی رحم.آخه یکی نیست بگی تو داری به این نازگلهای معصوم واکسن می زنی نه بلا نسبتشون به حیون.حالم از این جور افراد خشن بهم می خوره.اشک تو چشمام جمع شد وقتی مامانی اینجوری گفت عزیز خاله
بعدشم اصلا هم تپل نیستی خیلی هم وزنت طبیعیه و جیگری بترکه چشم حسود و بخیل
ای کاش تمام واکسنها خوراکی بود که اینقدر شما نوگلها اذیت نمی شدین و چشمان ما هم پر از اشک نمیشد
شقایق جون استامینفونی که به ارشان میدی سفید یا قرمز رنگ؟


خاله جون خیلی روز بدی بود
آره سمی جون ای کاش بود
خود مایع رو میگی؟ سفید بود!
مامان سمی
28 بهمن 91 7:11
شقایق جون قرمز رنگش رو بگیر اصلا تلخ نیست و راحتم بچه ها می خورن وقتی می خوای از داروخونه بگیری باید بپرسی مایع داخلش سفیده یا قرمز متاسفانه اسم کارخونش یادم نیست چون من از داروخونه نزدیک خونه مامانم می گیرم


آخه از کجا داخلشو ببینم؟
میشه اسم شرکتش رو برام بنویسی؟
ممنون میشم
مامان آنیل
28 بهمن 91 11:36
عزیزم قربونت برم الهی وایییییییییییییییی چه خانم بد اخلاقی حتما اعصابش خورد بوده!!!!!!!
الشان جون قطلتو بخول دیگه مامانی لو اذیت نکن انقد نگلانت میشه


سعی میکنم خاله نیمیشه
مامان شازده اميرحسين
28 بهمن 91 12:41
عزيزم سعي كن داغون نشي
اين تراژدي حالا حالا ها ادامه داره


ای بابا چ کنیم
شهرزاد
28 بهمن 91 16:51
خانومی من خواننده یوبلاگت هستم همیشه در مورد قطره ..چرا شیاف استفاده نمی کنی؟ آراد هم بالا میاره قطرشو برایهمین من از شیاف استفاده کردم به دردم خورد ...از روی پسر نازت ببوس به ما هم سر بزن


ممنونم شهرزاد جونم
از این سری ایشالا
آخه وزنش باید بالای 10 کیلو بشه بعد
ممنونم گلم
حتما میام
شقایق مامان آرشا
28 بهمن 91 19:57
سلام عزیزم کی گفته وزنت بالاست؟اصلا هم برا اون شیر خشکا نیست خودتو ناراحت نکن چون ارشا هم یکم بیشتر از ارشان جونه اصلانم شیر خشک نخورده.خاله جون 4 ماهگیتم مبارک


سلام شقایق جون
واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ پس چرا انقدر این خانومه بد گفت؟
ملسی خاله جون
رضوان مامان رادین
28 بهمن 91 23:15
ای وایییییییییییی بخدا اعصابم بهم میریزه وقتی اسم واکسن میاد...جونم به لبم میرسید تا رادین واکسنو میزد....عزیز دلم ارشان کوچولو خاله چقدر اذیت شده....شقایق جون واکسن 6 ماهگیشو که بزنه دیگه راحت شدی.یکسالگی که اصلا عوارض نداره حتی موقع زدن واکسن یک سالگی باورت میشه رادین حتی آخ هم نگفت...18 ماهگیشم که دیگه بزرگ شده و راحتتر باهاش کنار میاد


وای خداکنه ارشانم همینطور باشه
فرنز خاله آرسن جون
29 بهمن 91 0:30
ای جان ایشاله واکسنهای بعدی چیزی نمیشه این گل پسر ،محمد ارشانه ما آخه مرد قویه اون واکسنها ،گل پسر مارو بزرگ میکنن بوس بوس از اون جا واکسنی ها


ممنونم خاله جون
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شهناز(مامان آيلين)
29 بهمن 91 1:16
سلام
وبلاگ زيبايي داريد و دليل زيباييش هم پسر گلتونه
خدا حفظش كنه
اين مسئولين بهداشت واقعا فكر حال پدر و مادر ها رو نميكنن
واكسن دو ماهگي دخترم رو انقدر بد زدن براش كه تا ١ماه و نيم بعدش پاش كبودو متورم بود
اما خب اينها ميگذرن و ميشن خاطره
چه ميشه كرد
براي واكسن ٦ ماهگيش ميتونيد از شياف استامينوفن هم استفاده كنيد من همين كار رو كردم چون دختر منم بالا مياورد...



سلام دوست جدیدم، ممنونم
آخـــــــــــــــــــــــی
آره فکر خوبیه
ممنون
مامان هومن
29 بهمن 91 2:02
سلام عزیزم
اول 4 ماهگیت مبارک باشه خاله جون
در مورد واکسنم واقعا متاسفم
هومنم واسه واکسن 4 ماهگیش از بس آقاهه بد زده پود کلی وقت پاش ورم داشت
من که میگم از بس اینا بچه میبینن و واکسن میزنن اصلا براشون مهم نیست


سلام گلم
ملسی خاله
آخـــــــــــــــــــی
آره واقعا
مامان کیان کوچولو
29 بهمن 91 2:42
ای حونم
خیلی سخته
شادی هات و قربووون بشم خاله


آره واقعا
خدانکنه خاله جون
مامان رقیه
29 بهمن 91 8:39
سلام شقایق جان
این مسئولای واکسیناسیون بچه ها هرچقدرم میخوام ادای دوست داشتن بچه ها رو در بیارن نمیشه
بعدشم دل مادر یه چیز دیگه است قوی باش
تا 6 ماهگی هم ایشالا وزنش میره بالای 10کیلو و برای بچه های بالای 10کیلو بجای قطره یا شربت میتونی بدی یا شیاف ایشالا که با اونا مشکلی نداره خیالت راحت باشه


سلام عزیزم
وای آره واقعا راست میگی
خداکنه
مامان یاشار
29 بهمن 91 14:14
ایشالا دیگه هیچوقت اذیت نمیشه مامانی. خودم قربونش برم عسل پسملی رو


ممنون گلم
خدانکنه خاله جونی
مامان امیر مهدی (سوده)
29 بهمن 91 16:56
من از واکسن متنفرممممممممممممممممم!بمیرم ارشانم عزیزم.
امیر مهدی فوق العاده بد تب و بد واکسن بود هر واکسن سه روز کامل تب میکرد.


منم همینطور
وای خوش ب حالت ک تموم شد
هدی
30 بهمن 91 7:02
سلام خوبی خاله انشالله همیشه شاد باشی عزیزم


سلام دوستم
ممنونم شما خوبی؟
مرسی
مامان سمی
30 بهمن 91 12:44
شقایق جون همونطور که گفتم اسم کارخونه سازنده اش یادم نیست چون یکماه بیشتر موندگاری نداره انداختمشون دور.اما به قطره استامینوفن میوه ای معروفن و اصلا تلخ نیست.مثلا من یکبار طعم گیلاسشو خریدم یکبار موزیشو .حالا ایندفعه که خریدم حتما اسم کارخونشو برات می نویسم عزیزم.


مرسی گل من
خــــــــــــــــــــــیلی لطف کردی
mamane Ali
1 اسفند 91 2:20
سلام شقایق جون.. شربت استامینوفن تایلوفن مزه اش خیلی بهتر از قطره هاس.. علی قطره ی استانینوفن که بهش میدادم با تمام وجود بالا می اورد ولی این شربته رو اصلا بالا نیاورد.. شیاف هم که از همش خیلی راحتتر و بهتره.. بر اساس وزن الان بچه ات میتونی نصف با سه چهارم شیاف رو براش بزنی.. انشالله برای شش ماهگیت راحت باشه دیگههه ارشان کوچولو


سلام آمنه جونم
ممنونم بابت راهنمائیت دوستم
ایشالا
زهره
13 اسفند 91 9:11
الهی قربونت برم محمد ارشان چه دردی کشیدی


آره خاله پسملم خیلی اذیت شد