ارشــــــــــــــان پیشـیارشــــــــــــــان پیشـی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

پرنس پیشی،پسر پائیزی

سفرنامه شهریور92

1392/6/31 18:02
635 بازدید
اشتراک گذاری

شکلک های شباهنگ Shabahang- Hello: 4

عروسک زیبای من سلام ... سلام ب روی ماهت 

مامانی از مسافرت برگشتیم با کلی خاطره قشنگ

بذار بی مقدمه شروع کنم چون خیلی عقبم و الان تا خوابیدی فرصت نوشتن دارم...

از 25 شهریور میگم ک صبح خروس خون مثل همیشه رفتیم کله پاچه ای و بعدش عازم سفر ب سمت شمال... ظهر رسیدیم و یکمی استراحت و کلی سلام علیک و غروب شد و ما عروسی همکار باباعلی دعوت بودیم.... خلاصه مامانم دوباره پیش ب سوی عروسی... اونجا خیلی خوش گذشت... هرچقدر باباعلی از رقص و عروسی فرار میکنه تو برعکس تمام جشن رو رقصیدی و دس دسی کردی. 

اینجا میخوام چمدونتو ببندم و تو فوضول خان همه چیز وو بهم میریزی!!

 

11

توراه لالا کردی...

11

تو عروسی پسمل رقاص من

11

11

 26 شهریور هم خاله الناز و زنعمو سحر و زنعمو راحله اومدن خونه پدر جون و مامان شراره هم بود و دور هم کلی خوش گذروندیم و شب هم رفتیم جشن عقد...

11

11

11

27 شهریور من و تو رفتیم خونه خاله زهره و باباعلی با همکارش ک از تهران اومده بود رفتن میخواستن زمین بخرن... اون روز هم با خاله صبا و بقیه خوش گذروندیم و شب من و تو و خاله صبا و مامان شراره و خاله زهره با ماشین خاله زهره رفتیم خیابون گردی... کلی خندیدیم و خوش گذروندیم......

28 شهریور صبح زود عازم ماسوله شدیم. وااااااااااااااااااااای ک چقدر خوش گذشت... عکساشو ببین:

اینجا جاده لاهیجانه

ماسوله

ماسوله

ماسوله

ماسوله

ماسوله

 ماسوله

ماسوله

ماسوله

ماسوله

ماسوله

ماسوله

ماسوله

ماسوله

ماسوله

ماسوله

ماسوله

خلاصه ک خییلی خوش گذشت و کلی خرید هم کردیم...

فقط خبر بد اینکه همون شب شما جوجوی من سرما خورده بودی... خیلی حالم گرفته شد ک  آخرش اینطوری شد... شبش اصلا نخوابیدیم. من و تو باباعلی مدام درگیر تو بودیم و از گریه هات پدرجونو مامان شیرین هم نخوابیدن. بینیت کیپ شده بود و نمیتونستی شیر بخوری و یکسره گریه میکردی. 

29 شهریور باید برمیگشتیم تهران . خیلی سخت بود ک شبش نخوابیده بودیم و تو راه ی پسمل نق نقو داشتیم. بدتر ازاون این بود ک بابایی شب کار بود و بابارضا اینا هم هنوز نیومده بودن تهران...... و من با تو تنها موندم... خیــــــــــــــــــــــــــلی شب سختی بود. یکسره تب داشتی و من هی پاشویه ات میکردم. دیگه چشمام شده بود کاسه خون. 2 شب بی خوابی... ناراحتی مریض بودن تو. همه داروهای لازمه رو داشتم ولی بازم نگرانیش بیشتر بود. هی نمیخواستم زیاد دارو استفاده کنم ولی دیدم با پاشویه فقط چند دقیقه تبت میاد پایین و دوباره میره بالا. آخرش مجبور شدم از شیاف استفاده کنم. 

این عکسا همون روز صبح موقع برگشته ک مه خیلی زیبایی اومده بود

اینجا باغ پدرجونه

11

11

11

11

این گربه وحشی رو ببین. اندازه ببر بود. خخخخخخخ

 

هر شب میرفت خونه همسایه پدرجون اینا و مرغ و خروساشو میخورد. اونم تله گذاشت و گرفتش و داد ب باغ پرندگان رشت... خیلی قشنگ بود. این دومین باره ک همچین کاری کرده دفعه قبل گرگ گرفته بود. خیلی شجاعه

11

 

30 شهریور هم باباعلی صبح زود اومد و بردیمت دکتر. خداروشکر دکتر گفت ی سرما خوردگی معمولیه و یکمی دارو داد. ( همونایی ک خودم داشتم بهت میدادم. خخخخخ) 

الانم ک آخرین روز شهریوره یعنی 31 شهریور شما فسقلی من لالا کردی وو کمی بهتری. در عوض من دارم سرما میخورم. همیشه بعد از مریضی تو منم مریض میشم خخخخخ

11

عاشقتم فرشته 11 ماه و 12 روزه ی من...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (39)

mehrnoosh
31 شهریور 92 14:43
mesl hamishe ziba bod. khosham miad familai damad ayndamo az nazdik mibinam va bashon ashna misham.


خخخخخخخخخخ آره دیگه خواهر
مرضیه
31 شهریور 92 15:24
سلامممممممممممممم
وای که دلم چقدر واستون تنگ شده بود روزی 100 بار میومدم سایت ببینم چیزی نوشتین
دوست جونم خوبی؟ ارشان خوبه؟
به سلامتی همیشه به مسافرت گلم
وای چه عکس هایی
خوشحالم که بهتون خوش گذشته
ای جانم که کلی فضولی کردی و رقصیدی
خاله تو جشن چقدر خوشتیپ شدی عزیزم
شقایق جان خوشحالم که باز هم میبینمت
عاشق عکس های توی جاده شدم
مخصوصا آقا ارشان با عینک
گلم از اینکه سرما خوردی خیلی ناراحت شدم
خاله امیدوارم هیچ وقت مریض نشی و همیشه سالم باشی
منظره باغ هم که با مه خیلی زیبا شده
اوه اوه شقایق جان راست میگی ها گربه نیست که ببریه واسه خودش
ای جونم که انقدر ناز خوابیدی
یه عالمه واسه شقایق جون و پسر قند عسلش


سلام خاله مرضیه جونم. ممنونم ک انقدر بهمون لطف داری گلم. بووووووووووووس
مامانه پارسا
31 شهریور 92 16:31
شقایق من خودم هنوز باورم نمیشه...


خیلی ناراحت شدم
ترکان
31 شهریور 92 19:17
مامانی خجالت نمیکشی اینقد زود زود آپ میکنی آخهبه خدا نمیرسم پستهاتو بخونمخصوصی داری


جدی؟ همه میگن من خیلی دیر ب دیر میام.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عزیزم ممنونم
منا مامان اریان
31 شهریور 92 20:05
سلام شقایق جونم انشالا همیشه خوش باشین عزیزم و به سفر عکساتون مثل همیشه واقعا زیبا بودن ..ارشان نازززم هم ایشالا زود رود خوب بشه خودت هم همینطور عزیزم


سلام منایی مرسی گلم لطف داری فدات
الهه مامان امیر محمد
31 شهریور 92 22:50
سلام ارشان عزیزم. خوشحالم که مسافرت بهتون خوش گذشته خاله. خیلی عکسهای قشنگی گرفتید. انشالله سرماخوردگیت هم زود خوب بشه. بوووووووووووووووووس.


سلام گلم ممنون
مرسی دوست جونم. ایشالا
مامان امیـــــرعلی (پســـرکــــــ شیطـــون)
31 شهریور 92 23:32
پس ما چی رمـــــــــــز نداریم ...


چشششششششششششششششم
امیرحسین کوچولو نفس ما
1 مهر 92 2:15
مامانی منم دوستتم؟رمز ندارم.


چشششششششششم
مهرنوش مامان مهزیار
1 مهر 92 11:19
عزیزم من دیروز نظر دادم نمیئونم رسید دستت یا نه.
اما فضولی نباشه مگه چی شده که شما و مامان پارسا ناراحت شدین؟


عزیزم من وقت نکردم نظراتو چک کنم. شرمنده
راستش بابای سپیده (مامان پارسا) فوت کرده. میتونی تو وبش ببینی گلم
maman amir
1 مهر 92 13:10
سلام شقایق جون به منم رمزو میگی لطفا


سلام مارال جون رمز رو قبلا بهت دادم الان میام دوباره میذارم
مامان زری
1 مهر 92 17:26
من رمززززززززززززززززززززززززززززز میخوام


چششششششششششششششم
مامان محمدپارسا
2 مهر 92 0:27
این گربست یا ببره؟
چه جاهای قشنگی رفتید خانومی ایشالا همیشه به سفروگردش


خخخخخخخخخخخخخخخ ممنونم دوست من
مامان محمدپارسا
2 مهر 92 0:31
دست تنها با یه نی نی مریض واقعا سخته درکت میکنم


آره واقعا.
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
2 مهر 92 1:36
منم رمز میخوام


چشششششششششششششششششششم حتما
مامانه پارسا
2 مهر 92 12:36



بووووووووووووووووووووووووووووووووس
مامان محمدامین
2 مهر 92 14:33
عزیز دلم فدات شم خاله که مریض شدی
الهی الان خودت خوبی شقایق؟
خوشحالم که سفر بهتون خوش گذشته در کنار اقوام
ارشان گلم دارم روز شماری میکنم که کی 1 ساله میشی قند عسلم


خدانکنه خاله مریمم. ممنونم گلم بهتریم . میسی
خخخخخخخخ دیگه چیزی نمونده خاله
زهرا (مامان طه )
2 مهر 92 14:35
همیشه به شادی شقایق جونم

ماشالا ارشان چقد بزرگ شده


مرسی زهرای گلم. ممنون
جیران بخشنده
2 مهر 92 15:50
سلام ببخشید من نه ایمیل دارم نه وبلاگ میشه درباره رمز کمی راهنمایی کنید البته اگه دوست داشتید و محتوای رمز معلوم نشد


سلانسلام عزیزم. ولی رمز ی عدد تصادفیه و هیچ طوری نمیتونم راهنمائیت کنم.
شیما مامان شاهین کوچولو
2 مهر 92 23:02
به به سلام شقایق جون... ارشان جونم خوبه؟؟؟؟ ای ول بازم عروسی... معلومه سفر حسابی خوش گذشتهههههه
شمال ... عروسی ... همه فامیل دور هم ... بایدم خوش بگذره..
ایشاله ارشان جونمم زودی خوب شه


سلام خاله شیما جونم ممنونم ک بهمون سر زدی شاهین گلی رو ببوس بوووووووووووووووووس
ترکان
2 مهر 92 23:59
عزیزم همه پستهای عقب مونده رو خوندمایشالا همیشه شاد باشیدشقایق جون خیلی نازی ماشالاباید بگم از نظر من که ارشان شبیه هیچ کدومتون نیستشبیه کیه؟خصوصی داری عزیزم


مرسی ترکان جونم نظر لطفته
ولی ارشان عین باباشه. حتی نقطه ای از صورتش نیست ک با باباعلی فرق کنه. خخخخخخخ
مامان پندار
3 مهر 92 2:33
شقایق جون همیشه به گردش عزیزم. ... الهی که همیشه در کنار هم شاد و تندرست باشین.... عکسهاتون عالی بود مخصوصاً ماسوله.... الهی آرشان جونم هیچوقت مریض نشه خوشگل من عاشق اون رکابی سورمه ایشم ماشالله ماشالله خیلی بهش میاد ببوسش از طرف من


مرسی گل من. سلامت باشی عزیزم. لطف داری خاله جونی مرسی
قابلی نداره خاله(البته دیگه ارشان داغونش کرده خخخخخخخ)
رضوان مامان رادین
3 مهر 92 10:55
چقدر عالی ارشان جونی حسابی گردش کرده...من تا حالا ماسوله نرفتم...اما خیلی تعریفشو شنیدم...
اما آخرش که عسل خاله سرماخورده ناراحت شدم...واقعا وقتی بچه ها مریض میشن ما مامانا خیلی اذیت میشیم


ممنون خاله رضوان جونم
ایشالا ی سفر برید خیلی جای قشنگیه.
آره خیلی بد شد. آره ب خدا
ترکان
3 مهر 92 12:17
مرسی شقایق جون.عزیزم من دو تا کامنت خصوصی برات گذاشته بودم هر دو تاشو دیدی؟


آره گلم دیدم. هردوشو
ممنونم بابت کمکت... خودم اونطوریش کردم و اعتمادت
بووووووووووووس
امیرحسین کوچولو نفس ما
3 مهر 92 14:54
سلام عزیزم ممنونم بابت رمز.عکسها عالی بود.همیشه به سفر و گردش.مه زیبایی بود.انشاالله آرشان عزیزم دیگه هیچوقت مریض نشه.چه روزهای سختی رو گذروندی با مریضی گل پسر.ازبس بخاطر مراقبت ازش ضعیف میشی.بلافاصله مریض میشی.الهی دیگه هیچوقت آرشان جونم مریض نشه.


سلام گلم خواهش میکنم. ممنون انشالا
مامان زری
3 مهر 92 21:01
عزیززززززززززززززززززم معلومه حسابی بهتون خوش گذشته ها منم ماسوله رو خیلی دوست دارم جای بسیار با صفایی
ارشان خاله انشاالله زود زود خوب شی و همچنین خودت شقایق جونم
خصوصی داری


آره خاله زری جونم. مرسی ممنونم
مامان محمدرهام جون
4 مهر 92 0:07
سلاااااااااااااااام
همیشه به گردش وعروسی
عزیزم ارشان جونی !!نبینم مریضیتو انشالله زودی خوب شی گلم.
گربه وحشی چه وحشتناکه وووووووووووویهمیشه تندرست وسلامت باشید


سلام خاله سمانه مرسی مریض شدم دیگههههههه
خخخخخخ مرسی
رضوان
4 مهر 92 10:22
ب ارشان جونممممممممممم
الان بهتر شده حالش ؟؟؟؟



مرسی یکم بهتره خاله
جیران بخشنده
4 مهر 92 15:50
ممنونم اشکال نداره ایشالا وقتی یه ایمیل ساختم از طرف من این گل پسر رو ببوسید


فدای تو جیران جون
نسرین مامی مهراد
4 مهر 92 23:50
شقــــــــــــــــــــــــــــــــــــایق....من چلا رمز نداشته بیدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


میام میذارم برات
مامان یگانه و ریحانه
5 مهر 92 11:03
سلام عزیزم خوبین؟ان شالله که همیشه سفر باشه و خوشی و عروسی
عکساتون مثل همیشه خوشگل و ناز
ارشان جون رو یه بوس آبدار از طرف من بکن عزیزم
ما هم بروزیم


سلام گلم مرسی عزیزم چش حتما الان میایم
فرناز خاله آرسن جون
6 مهر 92 21:50
همیشه به گرئش و شادی ،عکسهای عروسی عالی شده معلومه خیلی خوش گذشته به ارشان جونم عکسهای 3 نفره هم مثل همیشه عالین باغ هم خیلی قشنگه خاله میری باغ جای مارو هم خالی کن


مرسی خاله فرناز جونم ممنونم بوووووووووس
مامان امیر مهدی(سوده)
7 مهر 92 17:47
واییی خدا نکه گل پسرم سرما بخوره....اولش که دیدم رفتین گردش خوشحال شدم اما بعدانشاالله زودتر خوب بشه نفس خاله.مواظب خودت باش شقایق جون چون مامانها همیشه از نی نی هاشون سرما میخورن!عجب حکایتی داریم با این وروجک ها!!!



میسی خاله جونم چه کنیم خواهر
مامان کیان کوچولو
9 مهر 92 0:20
آخی عزیزم چقدر عکساتوون قشنگه .. عکس 3 تایی تون خوشگله آرشانم داره می خنده عزیزم .
دوسش دارم عشقمو ... بووسش کن ..
عزیزم ما هم این مریضی رو داشتیم بیشتر به خاطر تقییر فصله . ایشالله که زودی خوب میشی گلم
..3.
(اایناررو کیان نوشت )


مرسی گلم فدات ای خدا ایشالا ک هیچ نینی مریض نشه
مامان مهربد
9 مهر 92 8:50
مامانی رمز وخام


چشم
مامان رقیه
10 مهر 92 10:48
سلام شقایق جونممممممممم
سفرا بخیر با تاخیر
روی ماهتم میبوسم دوست خوبم


سلام گلم ممنونم بووووووووووووووووس
مریم مامان ارمیا
11 مهر 92 1:51
ای جانم چه عکسای قشنگی
شقایق جووونم .این سری حسابی شرمندت شدم
انشالله دفعه بعد جبران میکنم.
اصلا دفعه بعد شما بیاین سمت ما


مسی خاله جونم
دشمنت شرمنده باشه گلم حتما
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
11 مهر 92 3:54
سلام شقایق جون ممنونم بابت رمز عزیزم امیدوارم همیشه تو شادی و خوشی باشی گلم الهی بمیرم که پسر خوشگلمون سرما خورد تا حالا حتما خوب شده ان شالله درسته
عزیزم ما هم اهل لاهیجان هستیم البته خودم متولد تهرانم اما پدر و مادر خدا بیامرزم اهل اونجا هستن من عاشق سر سبزی شمالم خیلی هواشو دوست دارم


سلام گلم فدات
خدانکنه خاله زهرا بهتره
ای جان هم شهری خخخخخخخخ
مامان سید عرشیا
12 مهر 92 17:55
مثل همیشه عکسای خوبی گرفتین. انشاله که به زودی ارشان جون هم خوب بشه و همیشه به سفر و عروسی و شادی باشید

ممنونم عزیزم. لطف داری
همچنین
سهیلا
2 آبان 92 23:35
رمز لطف