اطلاعات پایان 3ماهگی ارشان کوچولو
سلام عمر و نفسم صبح بخیر موشموشک من
گل توپولوی من زیاد وقت ندارم چون الاناست که بیدار بشی... واسه همین یک راست میریم سر اصل مطلب:
دیروز ساعت 2باباعلی اومد خونه و ساعت 4 باهم رفتیم دکتر
بی نهایت شلوغ بوووووووووووووووووووووووود... یه چیز میگم یه چیز میشنوی !!!!!!!!!!!!!!!!!
تقریبا 2ساعت منتظر بودیم تا نوبتمون شد... یه عالمه نینی دورو بر مون ...... وای یکی جیغ میزد ، یکی میخندید، یکی گریه میکرد، یکی میدوید و مامان باباش دنبالش... خلاصه آدم یاد حموم عمومی میوفتاد! خداروشکر تو پسر خوبی بودی و اولش خواب بودی و بعدشم یکسره تو بغل منو باباعلی ساکت بودی...
باباجون تورو برد پیش همکاراش، یگه همه عین خبرنگارا ازت عکس میگرفتن و میگفتن بزرگ شدی! میگه هرکس باهات حرف میزد تو بهش میخندیدی و خیلی خوش اخلاق بودی! (خداروشکر آبروداری کردی مادر)
دوستای خودمم دیدنتو کلی باهات حرف میزدن و تو هم براشون میخندیدی!
خلاصهههههههههههههه: نوبتمون شد و رفتیم داخل مطب دکتر... آقای دکتر شناختت و پرسید آقا ارشان چطوره؟ منم سفره دلمو باز کردم و هرچی درد دل داشتم گفتم...
دکتر مهربونم همشو گوش میداد و با حوصله برامون توضیح میداد...
شرح حال سه ماهگیت: قد جیگرم: cm5/62 وزن توپولی من: 7,200kg دور سر دردونه:40cm
ماااااااااااشااااااااااااااااالاااااااااااااااا
دکتر از همه چیز راضی بود و میگفت خوب رشد کردی! قبل از اینکه بپرسه تو باهامون حرف میزنی یا نه خودت شروع کردی به سخنرانی... البته اینم بگم تا قد و وزنت رو بگیرن کل مطب رو گذاشتی رو سرت !!!!!!!!!!!!!!!!
دکتر دستت رو گرفت ببینه تا چه حدی سرت رو بالا میاری و میتونی بشینی که تو یهو دستاشو گرفتی و بلند شدی ایستادی! دکتر خندش گرفت و بغلت کرد و بوسیدت...
خلاصه مادر روز خوبی بود و با خبر سلامتی و رشد خوب تو بهتر هم شد...
شب که موقع خواب شد 2ونیم سی سی gripe water بهت دادم و بهت شیر دادم و خوابیدی... و دقیقا راس ساعت 5 صبح شروع به بی تابی کردی... منم به دستور دکتر 1 سی سی بهت gripe water دادم و دمر خوابوندمت رو پام و پشتت رو مالیدم و بعد از اینکه خوابت برد 1 قطره تو بینیت ریختم تا راحت تر نفس بکشی و واقعا هم اثر داشت... تا ساعت 7 راحت خوابیدی و دوباره که بیدار شدی شیر خوردی و الانم که ساعت9:40 دقیقه است هنوز خوابی........
خدایا شکرت
اینم عکست:
ارشان آماده رفتن
و
و
اینجا هم دستات و دیدی میخوای شروع کنی به خوردن
پ.ن:فکر نکنی هنوز خوابیدی ! الان که دارم مینویسم کنارت نشستم با یه دست مینویسم و یه دستم هم پیش تو ئه و با انگشتام برات شکلک درست میکنم
میمیرم برااااااااااااااااااااااااااااااااااااات