ارشــــــــــــــان پیشـیارشــــــــــــــان پیشـی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

پرنس پیشی،پسر پائیزی

الهی من قربونت برم

1391/11/6 23:03
312 بازدید
اشتراک گذاری

سلام امیدم... سلام زندگیم

مامانی این پست رو دارم بادست چپ مینویسم... آخه تو رو دست راستم خوابیدی... چشمام پراز اشکه، اشک شوق، از خوشحالی، از ذوق مادرانه!

میدونی چرا؟ الان خوابیده بودی رو پاهام و من داشتم وبلاگ دوستامو چک میکردم که بیدار شدی! منم بغلت کرم و داشتی با موهام بازی میکردی! منم همینطوری که با لب تاپ کار میکردم برات شعر آقا خرگوشه رو میخوندم... اول بگم که تو عاشق این شعری، از دوره بارداری همیشه این شعرو برات میخونم، تنها راهی که برای ساکت کردنت پیدا کردم این شعره!

خلاصه مامانی یه لحظه برگشتم نگاه کنم ببینم موهام نره تو دهنت دیدم خوابیدی!

نمیدونی چه لحظه ای بود... تمام احساس مادرانه رو تو این یک لحظه حس کردم! چشمام پر از اشک شد! نمی تونستم ازت عکس بگیرم چون پشتت به من بود!

واییییییییییییییییییییییییییییییییی مادر بودن در کنار سختی هاش خیلی حس قشنگیه!

ارشان عاشقتم به خدا!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان امیر مهدی (سوده)
6 بهمن 91 17:05
عزیزمممممممممم ارشان گلم دوستت دارم.شقایق جانم عکسهای امیرو برا این گذاشتم تا بفهمی من چه شکلی ام .امیر مهدی خیلی شبیه منه عزیزم.


بوووووووووووووووووووووووس مرسی واسه خودت و امیر گلی من
افسانه مامی پارمین
6 بهمن 91 18:12
وای شقایق جون ، میدونم چی میگی ، من هم این لحظه رو تجربه کردم . خدا پسر نازت رو برات حفظ کنه .
راستی شعر خرگوشه ، اگه منظورت همونیه که میره دم خونه بچه موشه ، پارمین هم عاشق این شعر هستش . موقعی که بیقراری میکنه من هم این شعر رو براش میخونم


جدیییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ممنونم افسانه جونم
دقیقا منظورم همون خرگوشه است
خیلی جاها به درد میخوره
رضوان مامان رادین
7 بهمن 91 0:50
وای شقایق جون خیلی زیبا بیان کردی حس مادری را.رادین خوابه با خوندن این پست دلم واسش ضعف کرد.برم کنارش و ببینمش دلم واسش تنگ شد


واقعا لحظه زیبایی بود
عزییییییییییییییییییییییییییییییزم
نیم وجبی
7 بهمن 91 1:10



مامان سمی
7 بهمن 91 16:09
خیلی حس زیبا و لحظه قشنگیه خوب می فهمم برای منم مشابه این اتفاق پیش اومده و اون موقع یه حس خاصی بهم دست داده که قابل وصف نیست
برای ارشان جونی


واقعاااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
پس خوب میفهمی چی میگم
مامان رقیه
7 بهمن 91 22:56
منم عاشقشم به خدا
دعوتی به یه بازی وبلاگی + اینکه آپ کردم فدات شم رمزمو داری؟



آره عزیزم رمزتو دارم...
مامان کورش
8 بهمن 91 2:33
چه زیبا پر از احساس قشنگ بود واقعا احساس مادر بودن کسی نمیتونه درک کن مگر یک مادر


مرسی عزیزم...
آره واقعا