لی لی حوضک...
(آلبوم دوستان محمدارشان با عکس یاسین جون آپ شد، با تشکر از مامان زهره جون)
سلام عمر مامان. آبنبات من خوبی؟ قربونت برم مامانی ک داری روز ب روز بزرگتر میشی و با کارای شیرینت دل من و باباتو میبری.
تازه 6 ماه رو تموم کرده بودی و با درد واکسن رفته بودیم خونه بابارضا ... مامان شراره بخاطر اینکه تورو از اون حال و هوا در بیاره هی برات لی لی حوضک میخوند و با دستت بازی میکرد... روزها میگذشتن و هر روز من یا مامان شراره برات میخوندیم و تو دستت اجرا میکردیم و قو غش غش میخندیدی و خیلی دوست داشتی...
فکر نمیکردم انقدر زود تو ذهنت بمونه. ولی الانا هر وقت برات میخونیم خودت دستات و میاری بالا و با دستت اجرا میکنی و هی میخندی...
حدود 2 هفته میشه این کارو یاد گرفتی ولی من از این جریان عکس نداشتم تا اینکه بالاخره یادم اومد ازت عکس بگیرم:
ببینشون:
لی لی لی لی حوضک
لی لی اومد آب بخوره افتاد تو حوضک
لی لی اومد دَرِش بیاره افتاد تو حوضک
لی لی اومد خشکش کنه افتاد تو حوضک
این گفت کی اینارو انداخته تو آب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این یکی گفت منه منه کله گنده...................
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا...
ارشان: حالا ک اینقد زحمت کشیدم یکم دستمو بخولم خستگیم در بره!
و اینطوری میشه ک لی لی حوضک پایان راه خورده میشه...
عاشقتم پیشی کپــــــــــــــــــــــــــــــــــــلم