دیداربا پسرم...
خاطره۲/۵/۹۱
سلام تپلی مامان و بابا.....
خوبی عسلم؟ واااااااااااااااای مامانی بازم دیدمت....... امروز رفتیم سونوگرافی گلم....... دیگه خیلی دلم برات تنگیده بود.... آخرین بار هفته۱۸ دیدمت... یعنی ۹هفته پیش....
صبح امروز باباجون شیفت نبود و ۳تایی راه افتادیم به سمت مرکز رادیولوژی...
حدودا ۱ساعت تو نوبت نشستیم تا صدامون کردن... دیگه دل تو دلمون نبود... همش به بابایی میگفتم نکنه بگن نینی وزنش کمه؟ نکنه دختر باشه؟ نکنه مشکلی داشته باشه؟ نکنه.......................
خلاصه اون ۱ساعت و دلم هزار راه رفت و باباعلی همش حرفای مثبت میزد که من از نگرانی در بیام....
تا اینکه خوابیدم رو تخت و دکتر لوگاژل مالید به شکمم.... وچشممون به جمال پسرمون روشن شد... دیگه نمیدونستیم چطوری نگاه کنیم که تو آینده دلمون کمتر برات تنگ بشه.... همه جاتو دیدیم جوجو...... تو هم یکسره تکون میخوردی قربون تپلوییت
دکتر گفت همه چیز نرماله فقط تو کلیه نینی ادرار جمع شده و تا موقع تولد تخلیه میشه اما بعد از زایمان معاینه انجام بشه......... ما خیلی ترسیدیم اما دکتر گفت اصلا چیز مهمی نیست... نگران نشین... باباعلی هم گفت فردا سونوتو میبره تو بیمارستان به چندتا دکتر+دکتر سمیعی نشون میده که دیگه اصلا نگران نباشیم....
خیلی ناراحتم... میترسم... نگرانم... قربون کلیه های کوچولوت برم مامانی.... ایشالا که حرف دکتر درست باشه و هیچ مشکلی نباشه.... تو هم تند تند جیش کن مامانی که کلیه ات تخلیه بشه.....
اینم اطلاعات امروز:
خیلی مواظب خودت باش مامانی..........
منو باباعلی خیلی دوستت داریم دردونه گلم.......
خدایا پسرم چیزیش نباشه...... برامون دعا کنین!