ارشــــــــــــــان پیشـیارشــــــــــــــان پیشـی، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه سن داره

پرنس پیشی،پسر پائیزی

اولین مسافرت دردونه...

1391/8/12 23:32
501 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام سلام

جون دلم... پسر خوشگلم... زندگی من... چطوری؟ گل مادر این روزا با وجود نازت هر لحظه زیباتر و زیباتر میشه! شیرینی تو هم هر روز بیشتر میشه و خودت رو بدجور تو دلمون جا میکنی! نمیتونم فکر کنم 1 ثانیه ازت دور بشم!

ممممممممممممم

نازدونه ببخشید که نمیرسم تند تند بیام برات بنویسم ولی همش. تو دفترت مینویسم و مطمئن باش همشو برات وارد وبلاگت میکنم.

91/8/4 من و تو دوتایی رفتیم مرکز بهداشت... بابایی شبکار بود و قرار بود منو تو بعد از مرکز بهداشت بریم خونه مامان شراره... ساعت 8 صبح آماده شدیم و رفتیم برات پرونده سازی کردیم... بهت مولتی ویتامین دادن و اومدیم خونه که وسایل برداریم و بریم... منم برای اولین بار بهت مولتی ویتامین دادم و تو هم خوابیدی... چند ساعت بعد آماده شدیم و تا گذاشتمت تو کریر یک عالمه شیر بالا آوردی....

داشتم سکته میکردم... یکسره گریه میکردم و تورو تو بغل گرفته بودم... دایی امیر اومد دنبالمون که دید من دارم اشک میریزم زنگ زد به مامان شراره و اون بیچاره هم با سرعت نور اومد اینجاو وقتی تورو دید کلی بهم خندید... گفت که همه بچه ها شیر میریزن.

عشقم

گل نازم برای اولین بار بعد از اینکه از شکمم اومدی بیرون 3تایی رفتیم مسافرت! رفتیم شمال چون همونطور که بهت گفته بودم میخواستیم برات گوسفند قربونی کنیم و آش نذری بپزیم!

خیلی خوش گذشت بهمون... من مثل مامانای تو فیلما مدام تورو تو بغلم داشتم یا رو پام میذاشتم که بخوابی! الان شدم مثل 1مامان واقعی ... مادر دائم النگران ...

نفس

چهارشنبه 10/8/91 باباجون با بابارضا رفتن برات گوسفند خریدن واسه قربونی:

ارشان

تو این عکس خون گوسفند رو زدن به پیشونیت واسه رفع بلا!

توی مهمونی هم این مامان تنبل نتونست ازت عکس بگیره... آخه خیلی شلوغ بود... 110 نفر مهمون دعوت کرده بودیم خونه پدرجون. آش هم که نذرت بود برات پختیم...

بابابزرگ

اینم بابابزرگ مشترک من و باباعلی که داره آش نذری رو هم میزنه!

گیفت

گیفت های مهمونیت که با عکست + فندق پخش کردیم

بابابزرگ

بعد از جشن رفتیم خونه بابابزرگ باباعلی که خیلی دوستت داره

 

ادریا

گل قشنگم واسه اولین بار رفتی دریا

عیدی

اینجا هم از مامان شراره عیدی گرفتی

بوس

مامان و بابا عاشقتن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مامانی
15 آبان 91 17:44
ای جانم عزیزدلم چه خورئنی شدی

نذرتون قبول باشه ایشالا

ایشالا همیشه سالم وسرحال باشین

دوستون دارم


مرسی خاله جون
قبول حق باشه سلامت باشید
ما هم شما و طه رو دوست داریم
مامان یاشار
15 آبان 91 19:24
جان جان جان همیشه به گردش و تفریح و خوش گذرونی ایشالا عزیز دل خوردنی خاله. هزار هزار ماشالا دیگه واسه خودت مردی شدیا دست مامانی درد نکنه که میاد و برامون مینویسه آخه ما دلمون زود زود برات تنگ میشه دسته گلم. یه عالمه بوس از دست و پاهای کوچولوی خوشمزه ات


مرسی خاله مهربون
دست شما درد نکنه که تند تند بهمون سر میزنی
مامان محمدرهام جون
15 آبان 91 21:02
قربونت برم که انقده نانازی جیگر طلا

منم آش میخوامممممممممممممم.نزرتون قبول باشه گیفتها هم عالی بود


مرسی خاله مهربونم
آخیییییییییییییی قربونت برم
دوست من
15 آبان 91 21:37
ماشالله عزيزم انشالله هميشه به گردش و تفريح باشين عزيزم خوشحالم از اينكه خوشحالي
ممنون از اينكه لينكم رو تغيير دادي

يه بوس خوشكلللللللللللل واسه آقا ارشان لپ قرمزي!


مرسی خاله جون
یحیی گلی رو ببوس
مامان امیر مهدی (سوده)
16 آبان 91 0:03
یک دنیا بوس با طعم شکلات گلاسه تقدیم محمد ارشان گل و مامانی خوبش بدو تا بستنیش اب نشده بگیرش!بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس


مرسی خاله جووووووووووووووووووووووووووووووووووون
مامان رقیه
16 آبان 91 9:20
ُلام شقایق جان . خوبی فدات شم؟
چه عکسای خوبی از گل پسرم انداختی
ایشالا که همیشه سالم باشه و برات بق بقو کنه این کبوتر نازو سپیدت


سلام رقیه جون
مرسی گل من
سلامت باشی
مامان مهربد
16 آبان 91 11:36
سلام عزیزم.قبول باشه نذرتون .ایشالله ارشان جون و مامان وباباش همه سلامت باشن.نگران شیر بالا آوردن هم نباش گلم .همه بچه ها همینطورند


سلام خانومی
ممنونم گلم مرسی
رضوان
16 آبان 91 13:24
عزیز دلم خاله جون ماشاا... روز به روز نازتر و خوردنی تر میشی.
شقایق جون باید آماده بشی که ارشان جون قراره یکسره واست سردوشی شیر درست کنه.بالاآوردن بچه ها امری طبیعیه عزیزم نگران نباش


مرسی خاله جون
اولش خیلی ترسیدم اما الان سعی میکنم نترسم
زيبا
16 آبان 91 21:58
سلام قدم نورسيده مبارك ممنون كه سرزدي
با افتخار ارشان جون رو لينك ميكنم


سلام زیباجون ممنونم
منم وبلاگ آرشان گلی رو لینک میکنم
مامان هومن
17 آبان 91 2:14
ماشااله چه بزرگ شدی خاله جون
همیشه به گردش باشی عزیزم


مرسی خاله مهربونم
هومن جوجو رو ببوس
هدي
17 آبان 91 21:03
سلام عزيزم ، چقدر ارشانم ناز شده ماشالله بووسسسسسسسسسسسسسس
خيلي دلمون تنگ شده بود مي دونم سرت شلوغه از طرف من پسر كوچول رو ببوس .


سلام خانومی.
مرسی گلم.
مریم مامان ارمیا
17 آبان 91 21:51
سلام عسل خالههه.ایشالله همیشه به مسافرت و شادی.
جدیدا دچار دوگانگی شدم،تو یه وبلاگ نظر نمیدم ،توهم میزنم نظر دادم.یه جام میبینی نظر دادم دوباره میرم نظر میدم،بعدش میبینم ای بابا دو خط بالاتر که من نظر دادم.
الانم داشتم نگاه میکردم،دیدم ای بابا،من برای ارشان عزیزم چیزی ننوشتم،خلاصه خواهر دلیلش همونه که گفتم.*


سلام خاله جونی مرسی
شما نظرم نذاری من میدونم بهمون سر میزنی. ممنون
سميه
17 آبان 91 22:29
به به چه پسري شده واسه خودش اين اقا ارشان
ببوسش


مرسی خاله جونم
marjan
17 آبان 91 23:49
ماشالله هزار ماشالله ارشان گلی چه مرد شدی خاله!الهی من قربونت برم عزیزکم!ای جونم!
شقایق اون عکسش که کنار دریا گرفتی خیلی قشنگ افتاده!یه لحظه فکر کردم مونتاژه!
الهی همیشه سالم باشی ارشان گلی!
راستی من به روزم


مرسی خاله جونم
چشمات قشنگ میبینه
زودی میام پیشت
mamarohamne
18 آبان 91 1:22
مبارک باشه .نذرتون هم قبول عزیزم. الهی که خدا بهتون ببخشدش و زیر سایه پدر و مادرش بزرگ بشه . خیلی دوستون دارم


ممنون خاله مهربون
قبول حق باشه
ما هم شما رو دوست داریم
رهام گلم و ببوس
mamanebaran
20 آبان 91 14:12
آخي نازي كوچولوي من ، چقدر داري تند تند بزرگ ميشي ارشان جونم ، هزار ماشالله به اين عكساي خوشگلت نفسم ، ماماني اسپند يادت نره هاااااا


*مرسی خاله مهربونم... چشم
مامان کورش
21 آبان 91 16:03
ارشان جونم همیشه به گردش وتفریح دیگه برای خودت مردی شدی


:مرسی
مامان کیان کوچولو
22 آبان 91 16:21
ماشالله قلقلی خاله .. واییییییییییییییی که چه حالی کردی گل پسری .. نازی خوشمل خان با این عکسای قشنگت عزیزم ..