داستان اسم گل پسرم(1)
خاطره۱۱/۳/۹۱
مامان جونی سلام. امروز میخوام برات بگم که چه اسمی برات در نظر گرفتیمو داستانش چیه:
یکی بود یکی نبود. غیر از خدای مهربون هیچکس نبود. روزی روزگاری توی یک شهر بزرگ به اسم تهران دختری ۱۶ ساله به اسم شقایق با پدر و مادر و برادر کوچکترش زندگی میکرد.
شقایق خانم از همون اول عاشق نینیها بودو از اون سن به بچه دار شدن خودش هم فکر میکرد... اون همیشه روی اسم حساس بود و دوست داشت وقتی بچه دار میشه اسمی که ازته دل دوستش داره روی بچه اش بذاره و طبق این ذهنیت باسختی و تحقیق زیاد۲تا اسم در نظر گرفت که خیلی هم دوستشون داشت.
روزگار چرخید و یکی از اقوامشون دختری به دنیا آورد و اسم دختری که شقایق دوست داشت رو روی اون بچه گذاشت. شقایق خیلی ناراحت شد و غصه خورد اما چون هنوز ازدواج نکرده بود و اسم پسررو بیشتر دوست داشت سعی کرد فراموش کنه...
چرخ و فلک چرخید و شقایق خانم تو سن ۱۸ سالگی شاهزاده رویاهاشو با اسب سفید پیدا کردو نامزد کرد. و خوشحال بود که اگر پسری داشته باشه براش اسمی در نظر داره که خیلی دوستش داره... روزهای خوبی میگذشت..
تا اینکه یکی دیگه از اقوام باردار شد و از شانس شقایق خانم بچه اش هم پسربود و کلید کرده بود که الا و للا باید همون اسمی که شقایق دوست داره رو روی پسرش بذاره. اون اسم تو دهن همه افتاد و شقایق از دفعه قبل ناراحت تر بود اما اون شخص فقط باعث شد که این اسم رو زبونا باشه و روی بچه اش نذاشت.
روزها گذشت و شقایق دیگه هیچ اسمی رو دوست نداشت و نمیدونست اگه بچه داشته باشه چه اسمی رو روش میذاره که هم تو خانواده نباشه و هم شقایق واقعا دوستش داشته باشه. تا این که ۱روز وقتی شقایق داشت به همراه علی همسرش توی خیابون قدم میزد چشمش به سردر آتلیه عکسی افتاد که روش اسم پسری رو نوشته بود و شقایق ۱دل نه ۱۰۰۰۰۰دل عاشق اون اسم شد وشقایق تصمیم گرفت این اسم رو تا لحظه ای که پسرش رو بغل نکرده به کسی نگه....
وحالا بعد از ۲سال که از اون موضوع میگذره خدا ۱پسر گوگولی گذاشته تو دل شقایق خانم. البته شقایق بخاطر نذری که داره میخواد اسم پسرش رو محمد بذاره... محمد+.....
بهم حق بده پسرم که فعلا به کسی نگم اسمت چیه. اولش باباجون مخالف این اسم بود. میگفت این اسم خیلی قشنگه و معنی و تلفظ قشنگی هم داره اما چون ۲مدل نوشته میشه واسه نینی دردسر ساز میشه... اماچون خیلی مهربونه و شقایقشو خیلی دوست داره و وقتی دید مامان شقایق واسه این اسم میمیره قبول کرد والان هم تورو تو خونه به این اسم صدا میکنیم.
قصه ما به سررسید کلاغه به خونش نرسید