خراب کاری(تصویری)
این روزا من خیلی دوست دارم ب مامانم کمک کنم
مثلا وقتی داره گرد گیری میکنه منم پشت سرش میرم و هرجایی رو ک پاک کرده مرتب میکنم ، البته یکم طول میکشه تا دستم بهش برسه
وقتی دستم رسید میتونم جاشو قشنگ تنظیم کنم ک خوشگل بمونه
نمیدونم چرا سر این قو کنده شد؟؟؟؟؟؟؟؟
یا وقتی میرم تو اتاقم استیکرهای باب اسفنجی ک دایی جونم برام خریده رو میکنم ک قشنگتر بچسبونم...
چرا دیگه نمیچسبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یا موقع جارو برقی کشیدن ، چون از صداش میترسم میرم و میگیرمش... آخه من از هرچیز ک بترسم ( آبمیوه گیری، چرخ گوشت، هم زن یا هر چیزی ک هو هو میکنه ) میرمو از مامانم میگیرمش... اونطوری مجبور میشه خاموشش کنه و بده ب من!
چرا لوله جارو برقی 2تا شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شاید چون من خیلی قوی هستم؟؟؟؟؟
خوب شد از این ب بعد من و مامانی دوتایی جارو میکشیم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی