سرمون شلوغه...
گل گلدونه من ، یکی یک دونه من ، چراغ خونه من .... سلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام
عزیزکم... قشنگم این روزا یکم سرمون شلوغه... آخه هم داریم خونه تکونی میکنیم و هم چیزی ب جشن دایی میلاد نمونده و کلی خرید داریم! بخاطر همینم اصلا وقت نشد بیام وبت رو آپ کنم! و حتی جواب پیام دوستامو بدم! انشالا ب زودی هم جواباشونو میذارم و هم ب همشون سر میزنم...
حالا از کجا شروع کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
1. ارشان و خونه تکونی: مامانم شما انقدر پسر گلی هستی کلی تو خونه تکونی بهم کمک میکنی! ممنونم... فقط لطفا خرابکاری نکن... خخخخخخخخخخخخخخ
داری کمک میکنی جای انگشتای کوچولوت ک رو آینه مونده رو پاک کنم!
2. ارشان و گیلاس: پسرک کنجکاو من وقتی گیلاس میبینی خودتم نمیدونی چکار کنی! انقدر کارات خنده دار میشن... انگار از شکل و شمایل گیلاس خوشت میاد...
3.ارشان و آویز تخت: شکلاتم از آویز تختت دیگه چیزی نمونده... خخخخخخخخخخخخ همشو ترکوندی...........
4.ارشان سلطان میشود: یادته گفتم میذارمت تو گهوارت و راه میریم و هی میگم سلطان ارشان وارد میشود؟ اینم عکساشه سلطانم!
ببین چه لَمی دادی!!!!!!!!!!!!! اینجا داری بیبی انیشتن میبینی...
6.ارشان و ماهان: پسملم وقتایی ک خیلی کاردارم میذارمت تو تختت با ماهان( عروسکی ک مادرجونم[خدارحمتش کنه] برام از سوریه آورده بود) مدتی سرگرمیشی
7.بازم تولد: ی روز دیگه هم رفتیم تولد دانیال پسر همسایه مامان شراره... این دفعه همین ک رسیدیم ازت عکس گرفتم تا نخوابی
ارشان و امیرطاها
ارشان و علیرضا
جالبه ک مثل دفعه قبل سریع خوابیدی... باز خوبه همین عکسارو ازت گرفتم
دیگه برو مامانم... برو ب کارات برس ک منم خیلی کار دارم...