روزانه های ارشانم / تیر 92
سلام تمام هستی و مستی و راستی و تمام قصه من!
گلکم چندتا از روزمرگیهامون یادم اومده میخوام برات ثبتشون کنم:
1.ارشان و تلویزیون
پسملکم تحت هر شرایطی باشه ب کسی ک تو تلویزیون رو ب دوربین حرف میزنه میخندی! فکر میکنی با تو دارن حرف میزنن و کلی باهاشون حرف میزنی! اکثر مجری ها هم ک رو ب دوربین حرف میزنن و تو خیلی دوسشون داری!
2.ارشان و دس دسی
کافیه 1 نفر بگه دست تو درجا شروع میکنی ب دس دسی! تازه دستاتم میاری بالا و هم زمان کمرتم قِر میدی! خخخخخخخخخخخخخخ فند گازمون ک صدا میخوره تق تق تو فکر میکنی دارم دس دسی میکنم کلی تشویقم میکنی! ههههههه
3.ارشان و مدل خوابیدن شبانه
وای ک چطوری برات بگم ک شب موقع خواب چجوری میخوابی! اول کلی باهات ور میریم تا خسته شی. بعد من و بابایی برقارو خاموش میکنیم و خودمونو میزنیم ب خواب! تو هم انقدر از رومون رد میشـــــــــــــــــــــــــــــــی !!!!!!!!!!! هی میپری رو من هی بابایی رو له میکنی! چند بار هم ک بلند شدی یهو نشستی رو صورتمون. غش میکنیم از خنده... تا اینکه 1 گوشه کناری خوابت میبره (اکثرا بغل بابایی) و میذاریم سرجات...
4. ارشان چرخ کن
این روزا خیلی دوست داری همه چیز رو تیکه تیکه کنی! مثلا دستمال کاغذی، کاغذ و ... از طرفی هم هرخوراکی بدیم دستت برامون له میکنی و آبشو میگیری و میدی بیرون مثل سیب! واسه همینم اسمت رو گذاشتیم ارشان چرخ کن.
5.ارشان و غذا
دیگه گذشت اون زمان ک هرچی خودمون دوست داشتیم مینداختیم دهنت و تو هم با تمام زورت لباتو سفت میکردی! الان خیلی راحت دهنتو باز میکنی و کامل قاشق غذارو میذاریم تو دهنت و تا چشممون رو برمیگردونیم با خیال راحت میریزیش بیرون!!!!!!!!!!!!!!
6.ارشان و راه رفتن
این روزا اصلا دلت نمیخواد بشینی. مدام در حرکتی. منم همراهت سرگیجه میگیرم ... و ی چیز مهم دیگه اینکه جایی رو میگیری و بلند میشی و وقتی ایستادی ولش میکنی و شَتَلَق میخوری زمین. و اینکه همش دوست داری بدون گرفتن جایی بلند شی و هی ب پاهای کوچولوت فشار میاری!
7. ارشان و جاروبرقی
بابا زمان ما جاروبرقی اُبُهتی داشت. یادمه دایی امیر ک کوچولو بود موقعی ک مامان شراره میخواست جارو برقی بکشه ی طوری گردن منو سفت میچسبید ک تا 3 روز گردن درد داشتم. ولی تو اصلا انگار نه انگار ک این شی با این همه صدا چیه؟ تازه وقتایی ک خیلی کاردارم با جارو سرگرم هم میشی...
8. ارشان و گریه الکی
وقتایی ک ی چیز میخوای و میبینی ما بهت توجه نمیکنیم الگی ادای گریه در میاری. هی میگی اییییییییییی اییییییییییییییییییییییییی. قربونــــــــــــــــــــــــــــــــــت برم
حالا عکسات:
مثلا ما کلی زحمت کشیدیم و میز ال سیدی رو جمع کردیم و شلف خردیم و .............. ک شما دست بهشون نزنی ولی
مدل جدید خوابیدن: پاهاتو ببین، دایی امیر هم همینطوری میخوابه!
داشتیم از بیمارستان میومدیم و تو پیشی رو دیدی. کلی بهش کلوچه دادیم.خخخخ
بازی با سبد اسباب بازی: انــــــــــــــــــــــــــــــــــــــقدر میخندی
قربون خندت برممممممممممممممممممممممم
کاری ب اسباب بازیها نداری... فقط سبد رو میخوای!
اینم عکس پسرم تو سایت وینا
دو ست دا رم