ارشــــــــــــــان پیشـیارشــــــــــــــان پیشـی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

پرنس پیشی،پسر پائیزی

قرار دوستانه مامان...

1392/5/15 18:10
477 بازدید
اشتراک گذاری

شکلک های شباهنگ Shabahang- Hello: 1

سلام ب روی ماهت... فرشتهسلام ب شیرینی لُپای مثل کلوچه ت...خنثی

پیشی ملوسم در چه حاله؟ سوالمن خیلی ناراحتم مامانم.ناراحت آخه بعد از 7سال انتظار 15 مرداد 92 رسید ولــــــــــــــــــــــــــــــــــیگریه

 

میدونم گیجت کردم. سوالالان خوبه خوب برات توضیح میدم. نگرانسال 85 ما سال آخر دبیرستان بودیم.یولروزای آخر سال تحصیلی بود و ما ک خیلی با معلم عربیمون (خانم توسلی)جور بودیم ی قرار با هم گذاشتیم.عینک ک 7 سال بعد یعنی 15 مرداد 1392 هممون بریم پارک ساعی.خیال باطل میخواستیم بدونیم کی یادشه کی یادش نیست... هرکسی چقدر تغییر کردهچشم

شاید باورت نشه من تو این 7 سال تقریبا هر ماه این قرار و یادم بود.گریه براش روز شماری میکردم.نگران

امــــــــــــــــــــا امروز 15 مرداد 92 شده و من نمیتونم برم.گریه خیــــــــــــــــــــــــــــــلی ناراحتم. ناراحتخیلی موضوعات باعث شده ک من نتونم برم.متفکر یکی دوتا نیست ک بشه حلش کــــــــــــــــــــــــــــــرد.کلافهحتی چند روز پیش ک با خاله سپیده حرف میزدیم گفتم میرم...خیال باطل ولی همش خیال باطل بودخیال باطل

نمیدونم چکار کنم. خنثیبا خاله سپیده ک حرف زدم گفت ک نمیتونه بره. مشغول تلفنخیلی بد شد ک نمیتونیم بریم.ناراحت قرارمون ساعت 1 ظهره.آخ اون موقع قرار نهار گذاشته بودیم .قهقهه چه میدونستیم میوفته 28 ماه رمضون.خنده خخخخخخخخخخقهقهه

حالا تا ساعت 1 سعی خودمو میکنم ولی نمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیشهافسوس

پریسا دنیای شکلک ها http://www.sheklakveblag.blogfa.com/برای خودم متاسفـــــــــــــــــــــــــم


بعدا نوشت:

 الان ساعت 3:45 دقیقه است و من نتونستم برم ... با ساناز دوستم در ارتباط بودم و هی بهش اس میدادم و غصه میخوردم...

بیخیال... دلم گرفت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

fandoghiyebarfi
15 مرداد 92 12:29
سلام شقایق راست میگی سالها برنامه ریزی کردیم واسه این روز ولی امروز نشد که بریم..دلم برای سوم دبیرستان تنگ شده برای دوم هم تنگ شده..شاید قسمت نبوده بریم عزیزم..ناراحت نباشیم..چرا نتونستی؟عزیزم.


سلام سپید. آره ب خدا منم همینطورم. میزنگم بهت میگم.
ترکان
15 مرداد 92 13:15
بعید میدنم همه یادشون باشه هاایشالا که بتونی بری


از دوستان شنیدم ک خیلیها اومدن
رضوان
15 مرداد 92 13:20
سلام شقایق جون چرا نمیشه بری خووووو؟؟

یک ظهر خداییش خیلی گرمه

به نظرت کسی یادش مونده ؟؟؟.


سلام رضوان جونم. آره الان متوجه گرما میشیم. اون موقع ک 17 ساله بودیم حالیمون نبود ک..... هههههه گمونم بیان..
مامان محمدرهام جون
15 مرداد 92 14:12
خانم توسلی توی مدرسه امت واحده معلم عربی من بوده نمیدونم همون خانومه یا نه!!!ولی منم خیلی خیلی دوستش داشتم

ما هم یه همچین قراری توی سلسبیل داشتیم ومن نرفتم متاسفانه!!!
امیدوارم تو رفته باشی گلم


خانم توسلی چشمای سبز داشت. ی دختر ب اسم ساناز. میگفت هر سال با بچه ها قرار میزاره. خیلی خانم خوبی هست.
شهرزاد
15 مرداد 92 14:43
ای وای چه بد شد ! کاش رفته باشی شقایق جووون... حیفه ها !


خیــــــــــــــــــلی بد شد. نتونستم برم.
مامان شیوا
15 مرداد 92 19:57
چقدر حیف که نتونستی بری شقایق جوون.ولی اصلا غصه نخوریاااااا حتما حکمتی توش بوده


چه کنیم دیگه. آره گلم همینطوره
شقایق مامان آرشا
19 مرداد 92 10:51



جیران بخشنده
22 مرداد 92 19:08
خودتون رو ناراحت نکنید ایشالا یه وقت دیگه ولی اون موقع چه برنامه جالبی چیده بودین


خیی حیف شد