بیست و دو ماه با حباب کوچولو...
ســــــــــــــــــــــــلام ستاره مامان
22 ماهه شدنت مبارک عشقم
زندگی مادر 22 ماهگیت رو ما روز قبلش ب همراه بابایی رفتیم ب جای کیک برات پیتزا گرفتیم . برای اولین بار تو رستوران برات ی پیتزای شخصی گرفتی خخخخخخخ! موقع برگشت هم یکی گرففتیم اومدیم خونه روش شمع گذاشتیم. ب نظرم بهتر از کیک برو. چون تو خیلی پیتزا دوست داری.
جشن تولد گل تو باغچه ی بهاره ایشالا باغ عمرت فصل خزون نداره
خونه ما بهشته تا اومدی به دنیا الهی زنده باشی تا دنیا برقراره
سبد سبد دستاتو بگیر زیر آسمون هدیه مامان به تو یه عالمه ستاره
هر ماه مثل امروز خونه میشه گلستون چون که به دنیا میاد فرشته مهربون
شمع کیکتو فوت کن خونه با تو روشنه سهم من از تو بوسه کادو و قلب منه
مامان مهربونه ، قدر تورو میدونه تولدت هیشه تو خاطراتش میمونه
هر ماه مثل امروز مژده میلاد تو خبر میده ب دنیا با خوشحالی قاصدک
پرنده ها میرقصن تو آسمون خدا پر پر گل میریزه روی سرت شاپرک
مامان دوستت داره تولدت مبارک
الهی مامان فدای شمع فوت کردنت ... ایشالا تولد 22 سالگیت عشق شیرینم
آرزوی من برای تو ، هرچی آرزوی خوبه مال تو
مامانم این آخرین پستیه که تو این خونه برات مینویسم. انشالا تو این هفته قراره بریم خونه جدید و ممکنه مدتی اینترنتمون فعال نباشه. پس بذار یه خبر مهم رو بهت بدم. اینکه شما با پوشک بای بای کردی. دقیقا از فردای جشن 22 ماهگیت یعنی 20 مرداد دیگه پوشک نپوشیدی. اولش قرار نبود از پوشک جدات کنم. وقتی میپوشیدی کمرت عرق میکرد و همی میخاروندی. واسه همین رو کمرت کلی زخم شده بود. منم خیلی دلم سوخت و فکر کردم ی مدت نپوشی تا خوب شی. ولی با راهنمایی و انرژی مثبتی که دوستام بهم دادن ارادم قوی شد که دیگه نپوشی. و امروز 25 مرداد شما برای اولین بار جیشت رو گفتی. خیــــــــــــــــــــــــلی خوشحالم. دیشبم رفته بودی پارک با اینکه پوشک پوشیده بودی ولی حدود 1 ساعت و نیم جیش نکردی و تا رسیدی خونه دوییدی دم در wc گفتی بیم دشویی!!! بریم دستشویی!!!!!!!!!!!!
خدایا شکرت.