چکاپ 7ماهگی وماه رمضون...
خاطره ۳۱/۴/۹۱
خوبی عشقم؟ ایشالا که خوبه خوب باشی....
امروز رفتیم دکتر مامانی... بابا علی صبح تعطیل بود...ساعت ۳ نوبتمون بود و ساعت ۴:۳۰ رفتیم تو... خانم دکتر اول از همه حالتو پرسید و از لگد زدنات پرسید که من گفتم ماشالا پسرم شیطونه..... بعدش هم ازم خواست که برم و دراز بکشم که شمارو معاینه کنه... همین که خانم دکتر دستشو گذاشت رو تو(شکمم) ۱لگد محکم تحویلش دادی......
خانم دکتر کلی خندید و گفت: پسری چه خشنه...
بعدش هم خودم از خانم دکتر خواهش کردم اگه واسه نینی ضرر نداره ۱سونو برام بنویسه... چون دلم بدجور برات تنگه مامانی... با اینکه پیش خودمی ولی از پایان۴ماهگی دیگه ندیدمت... دوست دارم ببینم الان چه شکلی شدی؟
خانم دکتر گفت اگر از زمان واکسن کزازم ۱۰سال گذشته دوباره بزنم... واکسن آنفولانزا هم اجازه ندارم که بزنم...
قرصهامم عوض نشده... همون فولیک اسید. آهن و کلسیم...
راستی دردونه مامان امروز اولین روز ماه رمضونه... اولین سالیه که تو تو ماه رمضون با مایی...... چقدر خوشحالم گلم... با اینکه نمیتونم روزه بگیرم اما همین حال و هوای ماه رمضون و بودن تو ۱دنیا ارزش داره عشقم...
همین که تو هم صدای ربنارو میشنوی و باهاش آشنا میشی برام قشنگه.....
ایشالا به حق این روزای قشنگ خدا به همه اونایی که نینی میخوان ۱ نینی سالم بده... همه نینیای تو راهی رو هم در پناه خودش بگیره... و همینطور همه نینیهایی که به دنیا اومدن هم زیر سایه امام زمان سالم و سلامت باشن...
آمین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی