شروع 8 ماهگی پسرم...
سلام گل پاییزی من... امروز ٧ماه تموم شد... پایان ٧ماهگیت مبارک گلم دیگه ماشالا ماشالا واسه خودت مردی شدی قند عسلم... ٢ ماه دیگه ایشالا میای بغل مامان و بابا دردونم...
خدایا شکرت... خداجونم ممنون از اینکه تا اینجا بهمون کمک کردی و تنهامون نذاشتی... خدایا ممنون که شوهر به این مهربونی بهم دادی که همه جا تکیه گاهمه... خداجونم میگن این روزا دعاها زود مستجاب میشه مخصوصا من که ١ فرشته کوچولو تو دلم دارم... میدونم لایق نیستم ولی میخوام خواهش کنم هر کسی هر آرزوی خیری داره به آرزوش برسه...
آمین
عزیز دلم قرارمون این بود که بعد ماه رمضون سیسمونیتو بچینیم... امروزم که ٢٤ ماه رمضونه و چیزی به آخرش نمونده پس باید شروع کنیم به خونه تکونی گلم... باید همه جارو واسه اومدن گل پسرم مرتب کنم... البته من که نه! مامان شراره و باباعلی زحمتشو میکشن... هر طوری شده باید خونه برق بزنه و وقتی میای همه جا گل بارون بشه جوجو!
گل مامان این روزا هوا خیلی گرمه و بیشتر روزارو منو تو میمونیم خونه و ٢تایی کیف میکنیم... خدارو شکر که هستی... خوشحالم که داری میای گل گلدون من...
فرشته کوچولو ما منتظرتیم...