ارشــــــــــــــان پیشـیارشــــــــــــــان پیشـی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

پرنس پیشی،پسر پائیزی

چهل روزه ستاره خونمون شدی...

1391/8/28 23:29
597 بازدید
اشتراک گذاری

خوش آمد

سلام گوگولی مامان!!!!!!!!!!!!!

چی بگم از شیرینیهات که هرچی بگم کم گفتم. دلم میخواد داد بزنم، نه جیغ بکشم و بگم عاشقتم.

امروز 40 روزه که تو ستاره خونمون شدی. 40 روزه که با منی... 40 روزه که تمام دین و دنیامون شدی! 40 روزه که ما به جز تو دیگه هیچی نمیبینیم.

از این روزای قشنگ دارم نهایت لذت رو میبرم. با اینکه خیلی خسته ام و بیخواب اما میدونم این روزا دیگه برنمیگرده.

روز به روز داری بزرگتر میشی و مارو بیشتر به خودت وابسته میکنی. من حتی نمیتونم ثانیه ای ازت جدا بشم. حتی وقتی میرم حموم هر 2 دقیقه در و باز میکنم و نگات میکنم. تمام فامیل مسخره ام میکنن. خب چکار کنم بد جوری عاشقتم. بابا علی هم که بیچاره از سر کار هی زنگ میزنه که صداتو بشنوه. همین که میرسه خونه اول دست و روشو میشوره و سریعا تورو ازم میگیره و تا وقتی شیر نخوای بهم نمیده. خدارو شکر تنها کسی که میتونه بهت شیر بده منم.16100000

جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

از کارای این روزات بگم:

به سختی سعی میکنی گردنت و محکم نگه داری و وقتی میتونی چند ثانیه طولانی این کارو بکنی خوشحال میشی اما یهو گردنت شل میشه!

25/آبان/91 داشتم باهات حرف میزدم و تو هم میخندیدی که یهو گفتی: گیقه! البته قبلا هم تک و توک میگفتی اما بی هدف بود. از اون روز یکسری لغات به زبون خودت میگی که فقط خودم میفهمم معنیش چیه! مثل: آغون، گیغون، آوووو، اووآآ، هووووووم ( پسرم ببخشید اگه غلط املایی دارم هنوز خوب زبونت رو یاد نگرفتم)

(ارشان در حال سخنرانی)

پسرم در حال حرف زدن

به طور عجیبی به پرده خونمون علاقه داری. نمیدونم تو پرده چی دیدی اما انقدر خوشگل بهش خیره میشی و به پرده میخندی که نگو! اولش فکر میکردیم چون از شیشه نور میاد تو به نور خیره میشی آما شب هم این کار رو تکرار کردی! حتی وقتی نصف شب بیدار میشی و نمیدونم باهات چکار کنم میارمت جلو پرده که تو هم واقعا آروم میشی!

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

لباسای سایز1 برات کوچیک شده... اگه بدونی چه حالی داره وقتی میبینی لباسای نینیت براش کوچیکه............. آستینا و لنگه های شلوار برات کوتاه شده...

قربون قدت

 وقتی میخوای عطسه کنی و یهویی عطسه ات نمیاد یه صدای بامزه شبیه: ااااه یییی

عطسه

سرت داره پوسته میده... همه میگن موهاتم میریزه... نههههههههههههههه

تلویزون نگاه کردن و دوست داری و چند دقیقه ای بهش خیره میشی

فوتبال میبینی؟

با چشم همه چیز و دنبال میکنی، مخصوصا جغجغه هاتو که خیلی دوستشون داری

جغغغغغغغغغجغه

و بعضی وقتها سعی میکنی جغجغتو بگیری(البته اینجا مامان شراره داده تو دستت)

بووووووووووووس

صورتت جوش زده. این همه مواظب بودم کسی بوست نکنه ولی بازم.......

ای جوووووووووووووونم

عادت بدت که همش تقصیر خودمه بغلی بودنته. وقتی بیداری 1 دقیقه هم تنها نمیمونی. باید یکی بغلت کنه.

١.وقتی مامان و نمیبینی:

1

2.وقتی مامان میاد:

2

دیگه چیزی یادم نمیاد

 

جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

مهم مهم مهم

امروز دلمو زدم به دریا و برای اولین بار خودم حمومت کردم... باورت میشه؟ از ذوق مردم. البته باباعلی خونه بود اما ازش خواستم از دور مواظبمون باشه و طرفمونم نیاد که هم هول نشم و هم یاد بگیرم.

خیلی استرس داشتم... طوری که خودم خیس عرق شدم. سخت نبود... یعنی سخت بودا اما نه اونطوری که همه میگن... تو هم که انقدر حموم و آب و دوست داری و قشنگ باهام همکاری کردی.

وقتی آوردمت بیرون مجبور شدم خودمم دوش بگیرم. از بس عرق کرده بودم.

 سرت رو درد آوردم مامانم؟ ببخشید اما باید اینارو برات بنویسم تا ذره ای از احساسم و برات گفته باشم.

من میمیرم برات

نفسم

خوب بخوابی گل مامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

marjan
28 آبان 91 22:30
سلام گلم طوری؟؟؟؟؟؟؟؟الهی من فدای این شیرین پسر بشممممممممممممممم!همیشه سالم باشه راستی با یه "دلنوشته"به روزم!!!!!!!!!
خوشحال میشم بیای



سلام خانومی
ممنونم
الان میام
mamane Ali
29 آبان 91 1:29
هر چی بیشتر عکساش رو میبینم بیشتر به نتیجه میرسم که ارشان خیلی خیلی شبیه نینیگیای علی ! این شباهت باعث شد که من راس راستکی قربون صدقه اش برم


راستش مامان منم میگه... پس تقریبا میشه فهمید ارشانم بزرگ بشه چه شکلی میشه.
mamane Ali
29 آبان 91 1:34
به همسری عکسای ارشان رو نشون دادم گفت شبیه نیست ! من که شباهت میبینم !


خب نظرها متفاوته...
شیما مامان درینا
29 آبان 91 9:10
به به چه پس خوشگلی ماشالا به زنم به تخته اسپند دود کن برای خودش برد پیتیه چه چشمای آبی ای داره دلم ضعف رفت شقایق جون چشماش مثل کیه ؟ چشمای خودتم روشنه ؟ ایشالا زنده باشه زیر سایه پدر و مادرش خیلی مراقب خودتون باشید


خاله جونی چشمات خوشگل میبینه. چشمای باباش و بابای خودم سبزه. عموش مثل ارشانه... البته اگه رنگش عوض نشه.
بازم ممنون
مامان مهربد
29 آبان 91 9:24
همه ی چیزای گل پسرمون مبارکه انشالله.هم 40 روزگیش.هم کوچیک شدن لباساش و لباسهای جدیدش.هم حمام دادنش توسط مامانیش و هم.......


مرسی خاله جونم
ممنونم
مامانی
29 آبان 91 19:57
ای جان دلم عزیزخاله 40 روزگیت مبارک باشه

ماشالا چه عکسایی ازش گرفتی شقایق جون

ام لش براش ضعف میره مخصوصا اون عکسی که بعد گریه رسیدی بالا سرش

اخ جونمممممممممممم میبوسمت عزیزم


مرسی خاله جونم.
قربونت برم
به زودی طه گلی هم میاد و ایشالا تو عکسای خوشگلشو برامون میذاری
rezvan
29 آبان 91 20:16
tabik migam azizam.
omidvaram 400 sale beshi


مرسیییییییییییییییییییی عزیزم
دوست من
29 آبان 91 21:32
مبارك باشه چهل روزگي جيگرطلا خداروشكر كه چهل روزتون به سلامتي طي شد انشالله 120 سال كنار هم به خوبي زندگي كنين

قلبونش برم وقتي مامانش ميره نالاحت ميشه وييييييييييييييييييييييي

ازطرفم بوسش كن وقتي ناراحته!!!


مرسی خاله جونم سلامت باشید
تو هم یحیی گلی رو برام ببوسسسسسسسسسس
مامان رقیه
30 آبان 91 9:07
سلام عزیزم خوبی خوشی؟
خیلی خوبه همه ی حساتو همه ی صداهایی که در میاره همه و همه رو بنویس خوندنشون حتی بعد 3 سال هم لذت داره چه برسه به 20 یا 30 سال دیگه که خودش بخونتشون
نگران صورتش نباش خوب میشه عزیزم
شقایق نمی دونم یه حسی بهم میگه خیلی مهربونی دوستت دارم


سلام خانومی. ممنون
منم فکر میکنم خیلی خاطرات قشنگی بشه.
قربونت برم مطمئنا تو خودت انقدر خوبی منو خوب میبینی.
بوس بوس
مهرنوش مامان مهزیار
30 آبان 91 10:07
سلام عزیزم تبریک که گل پسرت رو حمام کردی. یه چیزی بگم من اول عکس عروسیتون رو دیدم بعد ارشان جون ببخشید دیگه عروس هم دیدنی آخه


سلام خانومی. مرسی گل خانوم. جدی میگی؟ خودم ندیده بودم...................
مامان شیوا
30 آبان 91 13:43
ماشالله ارشان مردی شده برا خودش...انشالله 120 ساله بشه


مرسی خاله جونم
مامان امیر مهدی (سوده)
30 آبان 91 21:31
عزیزم وقتی نوشته هاتو میخونم یاد دورانی میافتم که گل پسرم نی نی بود وای انگار همین دیروز بود تمام حرفهات حرفهای دل منه از این که اون روزها رو برام زنده کردی ازت ممنونم عزیزم پسر گلت هر چی بزرگتر میشه خوشگل تر میشه کاملا معلومه تغییر لحظه به لحظه عکسهاش منم از روی عکس های نازنینم الان میفهمم که چقدر تغییر کرده و عوض شده خدا انشاالله برات حفظش کنه یک بوس گنده از صورت ماهش بکن.


جدی؟ خوشحالم که یاد خاطرات خوبت افتادی
مرسی خاله مهربونم
هدی مامان مه نیا
2 آذر 91 16:41
دووستت دارم
دوووستت دارم
دووووستت دارم
دوووووستت دارم
دوووووووستت دارم
دوووووووووستت دارم
دووووووووووووستت دارم
دوووووووووووووووستت دارم
دووووووووووووووووووووووستت دارم
دوووووووووووووووووووووووووووووستت دارم
دووووووووووووووووووووووستت دارم
دوووووووووووووووستت دارم
دووووووووووووستت دارم
دوووووووووستت دارم
دوووووستت دارم
دووووستت دارم
دوووستت دارم
دووستت دارم
دوستت دارم



مامان آنیل
7 آذر 91 0:37
سلااااااااااام به به چه گل پسری ماشالا هزار ماشالا.خیلی مامانی پر جراتی هستی که ودی تنهایی بردی حموم


سلام خانومی
ممنونم
آره واقعا جراتم زیاده
مامان محمدرهام جون
7 آذر 91 14:23
آفرین به مامان شقایق برای اولین استحمام.
قربون گوگولی خان برم که قراره کچل بشه البته کچلیت موضعیه خاله جون وبعدش یه دنیا مو در میاریشقایق جون از طرف من بچلونش این ماه پسرتو
دکتر به محمدرهام برای جوشهای صورتش که برای بوسیدن بود کرم ثمین داده بود که البته من استفاده نکردم ولی از اون به بعد شدیدا با بوسنده ها برخورد کردم


مرسی سمانه جون
منم خیلی به همه میگم خیلی ها ازم ناراحت شدن
مامان کیان کوچولو
7 آذر 91 17:34
باریکلا اااااا مامان شجاع ... که ارشان و بردی حموم .....
خیلی نازه ماشالله .. حاللا صبر کن کارای بامزه اش مونده ...


آره واقعا مامان شجاعی بودم