پنج ماه با حباب کوچولو...
عزیز مادر امروز 5ماه رو ب پایان رسوندی خوشگلکم...
برات بهترینهارو آرزو میکنم....
ایشالا عاقبت ب خیر بشی گل قشنگم
الهی ب حق صاحب اسمت همیشه سالم و سلامت و شاد باشی
بعدش شمعاتو فوت کن
بیا کنار من باش
بیا هم نفسم باش
بیا با هم باشیم تا
بریم به اوج ابرا
برم شکر بگم امروز
شدم تو عشقت پیروز
مبارک باشه امروز
باشی هر روز پیروز
دلم رو به تو دادم
عزیزم هدیه این ماه
دیگه هستی صاحبش
واسه هر روز و هرماه
ایشاالله باشه امسال
واست بهتر از هر سال
عزیزکــــــــــــــــــــــــــــ،دلبرکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ،
تولدت مبارکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گل نازم دیشب خوابت میومد وزیاد حوصله نداشتی و فقط با حرص میخواستی شمعهارو بگیری...
باباجون واسه اینکه بخندی و ی عکس باخنده ازت بگیریم کلی باهات بازی کرد... مثل همیشه جیمبو شدی اما نخندیدی
اینم آثار بازی کردنای بابایی
اینجا هم رو هوایی
ولی وقتی خواستم بخوابونمت کلی سرحال شدی و بازی میکردی
پ.ن. از اونجایی ک دیشب من دلم شیرینی ناپلئونی میخواست ب باباعلی گفتم ب جای کیک برات شیرینی بگیریم.