ارشــــــــــــــان پیشـیارشــــــــــــــان پیشـی، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

پرنس پیشی،پسر پائیزی

210-ارشان تولد مامانت مبارک.......

  آقا ارشـــــــــــــــــــــــــــــانم تولد مامانت مبارکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دیروز یعنی 10 مرداد تولدم بود...... هوووووووووووووورااااااا دیروز خیلی بهم خوش گذشت... این اولین سالی بود ک فرشته کوچیکم روز تولدم تو بغلم بود. ارشانم خیلی دوستت دارم مامانم. ممنون ک هستی...  این زیباترین تولد عمرم بود. درسته هیچ ربطی ب من نداشت. خخخخخخخخخخخخخ، هم واسه تو شعر تولد خوندیم و تو کلی ذوق و دس دسی کردی هم شمعهارو تو فوت کردی ولی بهترین تولدی بود ک تو عمرم داشتم.  دیشب مامان شراره + بابا رضا + دایی جون اومدن خونمون. یعنی قرار بود من ی روزی از روزهای ما...
10 مرداد 1392

ارشان در 9ماه و 19روزگی...

سلام ب برگ گلم. سلام ب تمام وجودم. سلام ب عشق مامان شقایق و باباعلی   کلوچه شیرینم الان ک دارم برات مینویسم 11 شبه و تو رو پام خوابیدی. منم دارم از خستگی میمیرم... ب خدا جدی میگم... از نوک پا تا فرق سرم کوفته شده انقدر ک امروز تو فوضول خان شیطونی کردی. مامانایی ک نینی 9 ماهه( از نوع فوضول و شیطون) دارن میدونن من چی میکشم.........  از خستگی بگذریم ک تمومی نداره.. بریم سراغ خاطرات پسملم... از این روزهات بگم ک هاپو میگی، جیش میگی، میگم جوجوئه میگه؟ تو میگی جیک... البته نه ب این آسونیا .. . میگم ارشان بگو هاپو میگی پو!!!!!! میگم وای وای ارشان جیش کرده؟ میگی تیس !!!!!!!! میگم جوجوئه میگه جی...
7 مرداد 1392

بدون شرح ...

زندگی مامان سلام... خوشگل پسرم ی سری عکس ک خـــــــــــــــــــــیلی دوسشون دارم برات میذارم ببینی... عاشقتم: ارشان در حال گفتن دووووووووو ، تو بازی 1.2.3  چندتا عکس از بازی کردن جیگملم:    تو این عکس نور مادون قرمز دوربین میوفتاد رو شیمک خوشلت میخواستی بگیریش...   این عکس شبیه ژستاییه ک عروسا میگیرن.خخخ دالـــــــــــــــی مـــــــــــــامــــــــــــــان شقایق    چـــــــــــــــــــــــــاکریـــــــــــــــــم   ...
7 مرداد 1392

خراب کاری2(تصویری)

وقتی من برای خرابکاری نقشه میکشم اینطوری ب مامان خیره میشم ک ببینم مامان حواسش هست یا نه؟... خب راحت باش مامان داره با دوربین ور میره و حواسش نیست... حالا از کجا شروع کنــــــــــــــــــــــــــــــــــــم؟ داشتم ب کارم میرسیدم ک صدای جیغ بنفش مامان منو ب خودم آورد... اَرررررررررررررشــــــــــان!!!! چشمامو بستم و غش غش خندیدم ک مامانم دلش بسوزه و دعوام نکنه...   وقتی مامان خنده منو دید واقعا دلش سوخت و گفت پسرم خطرناکه میریزه رو سرتا..........  ومن پشیمون از کار زشتم... ببخشید مامانی ولی کار از کار گذشت و ر.ی.س.ی.و.ر شکست................. ...
6 مرداد 1392

کلی حرف از 9ماه و نیمه بودنت...

هوایی رو ک تو نفـــــــــس میکشی    دارم راه میرم بغل میکنم تو با من بمون تا ته این سفر     من این ماه و ماه عسل میکنم  سلام عمرم امروز تو نفس مامان 9 ماه و نیمه شدی عسیسم. و کلی کارها تو این مدت یادگرفتی! انقدر شیرینیهات زیاده ک من میترسم دیابت بگیریم از دست تو. خخخخخخخخخخخخ عاشقتم پسرم.     راستی میدونی چی شد؟ 29 تیر من و تو واسه اولین بار دوتایی و بدون باباعلی رفتیم خرید ! خخخخ تعجب نکن... آخه من تاحالا نشده بود ک برم وسایل خونه بخرم. ولی ب دلیل اینکه باباعلی روزه بود و دلش آش رشته خواسته بود و غروب میومد من و تو رفتیم براش سبزی کشک خریدیم. بقیه هاش رو خدارو شکر داشتی...
3 مرداد 1392

هرچی از خوبی تو بگم کمه

هرچی از خوبیـــــــه تو بگم کمه     عاشقونه میخوامت ی عالمه واسه چشمای قشنگت میمیرم     عشق من از تو نفس میگیرم هرچی عشقه توی چشمای توئه     توی قلب من فقط جای توئه این محاله تـــــــورو تنها بذارم     تورو بیشتر از خودم دوستت دارم هر عشقی ی روزی میمیره     تاریکی دنیارو میگیره عـــــشق تو تا ابد میمونه    اسمت رو این لبام میخونه خونه پر میشه از عطر نفسات     حالا ک عاشقونست حال و هوات ببین از عــــــــشق دیدن چشات      همه دنیـــــــــــا رو میذارم زیر پات هرچی از خوبیه تو بگم کمه ...
29 تير 1392

26تیر/اولین اصلاح...

سلام سلام ب پسمل خوشگل خودم               اومدم بگم ک شما گوگولی مامان 26 تیر برای اولین بار ب طور رسمی موهاتو کوتاه کردی! البته تا حالا 3 بار خودم چتری هاتو کوتاه کرده بودم ک نریزه تو چشمت...   ولی این دفعه واقعا کوتاه شد موهات...  اونم ب دستهای پرتوان بابا علی مهربون... خخخخخخخخخ آخه میدونی؟ من اصلا دلم نمیخواست موهاتو کوتاه کنم. یادت میاد تو پست  روز شمار اومدن ارشان... (10روز)   چی نوشتم؟ اون آخر پست اینکه واسه ب دنیا اومدنت 2تا آرزو دارم... اولیش سلامتیت بود و دومیش اینکه کچل نباشی!!!!!!!!!!!! و شکر خدا موقع اومدنت من ب هردوتاش رسیدم...  در مورد د...
29 تير 1392

روزانه های ارشانم / تیر 92

سلام تمام هستی و مستی و راستی و تمام قصه من!    گلکم چندتا از روزمرگیهامون یادم اومده میخوام برات ثبتشون کنم:  1.ارشان و تلویزیون    پسملکم تحت هر شرایطی باشه ب کسی ک تو تلویزیون رو ب دوربین حرف میزنه میخندی!  فکر میکنی با تو دارن حرف میزنن و کلی باهاشون حرف میزنی! اکثر مجری ها هم ک رو ب دوربین حرف میزنن و تو خیلی دوسشون داری! 2.ارشان و دس دسی کافیه 1 نفر بگه دست تو درجا شروع میکنی ب دس دسی! تازه دستاتم میاری بالا و هم زمان کمرتم قِر میدی! خخخخخخخخخخخخخخ فند گازمون ک صدا میخوره تق تق تو فکر میکنی دارم دس دسی میکنم کلی تشویقم میکنی! ههههههه 3.ارشان و مدل خوابیدن شبانه ...
28 تير 1392

سرمون شلوغه...

گل گلدونه من ، یکی یک دونه من ، چراغ خونه من .... سلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام عزیزکم... قشنگم این روزا یکم سرمون شلوغه... آخه هم داریم خونه تکونی میکنیم و هم چیزی ب جشن دایی میلاد نمونده و کلی خرید داریم! بخاطر همینم اصلا وقت نشد بیام وبت رو آپ کنم! و حتی جواب پیام دوستامو بدم! انشالا ب زودی هم جواباشونو میذارم و هم ب همشون سر میزنم... حالا از کجا شروع کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟   1. ارشان و خونه تکونی: مامانم شما انقدر پسر گلی هستی کلی تو خونه تکونی بهم کمک میکنی! ممنونم... فقط لطفا خرابکاری نکن... خخخخخخخخخخخخخخ داری کمک میکنی جای انگشتای کوچولوت ک رو آینه مونده رو پاک کنم...
24 تير 1392

200/چکاپ و اطلاعات 9ماهگی...

پسملم با این پست 200 پست وبلاگت کامل شد و برات سی دی بلاگ سفارش دادم خوشگل من سلام جیگملم کلی حرف برات دارم پس خودتو واسه 1 پست طولانی آماده کن از چکاپ 9 ماهگیت شروع میکنم ک 19 تیر 92 ب همراه باباعلی رفتیم و بردیمت مرکز بهداشت... یعنی اگر بخاطر واکسن های دولتی نبود ب هیچ وجه نمیبردمت پیش این مرکز بهداشتیا، آخه من خیلی شنیدم ک واکسن های مراکز خصوصی گاهی تاریخاش میگذره بخاطر همین میبرمت ک فقط موقع واکسن زدن مشکلی پیش نیاد آخه هیچ وقت من جواب درست و حسابی از اینا نشنیدم ... اولش میذارمت رو ترازو میگم وزنش چقدر شده میگه 10 و خورده ای... خودم ک گذری دیدم 10 کیلو 300 بود... میگم قدش چقدره؟ میگه مینویسم تو کارتش خو...
24 تير 1392