ارشــــــــــــــان پیشـیارشــــــــــــــان پیشـی، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

پرنس پیشی،پسر پائیزی

24 تیر/ مریضی...

سلام تمام هستی مامان... 1مامان خسته و داغون اومده برات از خاطراتت بگه:   شما گل قشنگ من بازم ویروسی شدی و من نتونستم قبل از ورود ویروس ب بدنت آنتی ویروست رو نصب کنم/ خخخخخخخخخخخ/ جدی میگم مامانم... 24 تیر بود ک شدیدا اسهال گرفتی و تب کردی!!!!!!!!!!! وای ک هرچی بگم کم گفتم... غروب بود ک کم کم علائمش معلوم شد و چون دیر شد  نبردیمت دکتر بابایی زنگید با دکتر آنکال بیمارستان صحبت کرد و گفت پسرم تازه دندون در آورده اسهال شدید و تب داره. دکتر گفت اگر یهو اتفاق افتاده هیچ ربطی ب دندون نداره. بهش ors بدید و فردا بیاریدش دکتر خودش ببینه! باباعلی گفت صبح زود میبریمت پیش دکتر.  شبش بهت استامین...
24 تير 1392

بچه داری ب جاهای سخت رسیده

عزیز تر از جونم... مهربونم... دردت ب جونم خوبی؟ عشق مامان خــــــــــــــــــــــــــــــــــیلی خسته ام... یعنی مادر بودن ب جاهای سخت رسیده و شدیدا درگیرم... تو هم ماشالا انقــــــــــــــــــــــــــــــدر شیطون شدی ک نگو... دیگه دارم غش میکنم از خستگی.... شب ک تو میخوابی من بیهوش میشم تا واسه شیر بیدار شی... اصلا جون برام نمونده.... وزنمو بگو........ تا الان نگران بودم ک چطوری وزنمو ب قبل بارداری برگردونم الان نگرانم ک دارم زیادی لاغر میشم... وای ک هرچی بگم کمه... واسه همین وقت نمیکنم زیاد بیام وبلاگت... راستی شاید ب زودی واسه وبلاگت رمز بذارم... اصلا دوست ندارم اینطوری بشه ولی دیگه از دست مزاحما خسته شدم.... ن...
19 تير 1392

ارشان و مسابقه نینی شکمو

کوچولوی شیرین زبونم سلام... خوشله من شما تو مسابقه نینی شکمو شرکت کردی... من 1 عکستو فرستادم و ب دوست و آشناها گفتم ک بهت رای بدن و عدد 480 رو ب 20008080200 پیامک کنن، البته میدونم شاید عکست اونقدر زیبا نباشه ک رتبه بالا بیاری ولی دلم خواست شرکتت بدم... راستش این روش رای گیری خوب نبود... چون ما زیاد کسی رو نداشتیم ک بهت رای بدن.... ولی گل مامان تو هرچی باشی واسه من و بابا علی زیباترین و عزیزترین آدم روی زمینی... عاشقتم نفس من اینم عکسته آخر مسابقه برات مینویسم ک رتبه چند رو آوردی... فقط اینو بدون هرچی هستی و هر شکلی هستی تمام وجود منی و بند بند وجودت بسته ب وجود منه... ...
19 تير 1392

نه ماه با حباب کوچولو...

سلـــــــــــــــــــــــــــــام ب وجودی ک وجودم از وجودش  ب وجود اومده نه ماهگیت مبارک شکلاتم بادا بادا بادا     تولدت مبارک شادا شادا شادا     تولدت مبارک  ورود ب 10 ماهگی و دو رقمی شدنت مبـــــــــارک  ای دوست تولدت مبارک     جانا تولدت مبارک ارشان تولدت مبارک     آقا تولدت مبارک   تـــــولد ارشـــــــــان گل مبارک     تولدت مبارک همگی بگید تـــــــــولدت مبارک      تولدت مبارک دست بزنیم شادی کنیم بخونیم     تولدت مبارک بهش بگیم تـــــولد...
19 تير 1392

کلی حرف برات دارم

سلام ب زیباترین پیشی دنیا ارشان مامان گل خوشبوی من خوبی؟  مامانم ببخشید خیلی وقته ک آپ نشدیم... آخه تو ستاره ی زندگی من خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی شیطون شدی عسلم... از طرفی هم مسافرت رفتیم و جشن دایی میلاد و عمو میثم و .................................... همه دست ب دست هم دادن ک کارامون تو دنیای مجازی عقب بیوفته ... ولی نگران نباش شیرینم هم خاطراتت و ثبت میکنم و هم ب دوستامون سر میزنم...  فقط 1 کوچولو وقت لازم دارم... قبل از این ک برم سراغ خاطراتت بگم ک خـــــــــــــــــــــــــــــــــــیلی ها فکر کردن من خودم قالب وبلاگت رو درست کردم... ولی این قالب مثل همه قالبها سفارشیه و ب این آسونی ها ب...
14 تير 1392

اعیاد شعبانیه مبارک...

سلام پسمل پائیزی من  بازم رسیدیم ب شعبان ماه پر برکت و پر از عید شعبان شد و پیک عشق از راه آمد عطر نفس بقیه الله آمد  با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسین   یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد و نیمه شعبان تولد امام زمانمون مبارک   هنوزم انتظارو انتظار است هنوزم دل به "ســيــنـــه" بي قرار است   هنوزم خواب ميبينم به شبها همان مردي که بر اسبي سوار است   همان مردي که جمعه آيد روزي ... و اين پايان خوب انتظار است این اعیاد زیبارو ب خانواده عزیزم ، دوستای وبلاگی خودم و پسرم و همسر و پسر عزیزم تبریک میگم حالا بریم...
4 تير 1392

اطلاعات 8 ماه و 16 روزگی

موش موشک من سلام... خوبی ؟ خوشی؟ سلامتی؟ پیشی جونم اومدم تا یادم نرفته اطلاعات و پیشرفتهاتو برات ثبت کنم...   دس دسی: از تاریخ 1 تیر ب بعد کاملا مفهوم دس دسی رو درک کردی( البته بعد از همت مضاعف خانواده ب خصوص مامان شراره)   الان دیگه دس دسی جزعی از کارهای روزانت شده... مثلا وقتی نمیخوای غذا بخوری.. یا وقتی داری میخوابی.. یا وقتی داری بازی میکنی..دیشب ساعت 12 شب شده بود و تو خوابت نمیبرد... باباعلی خوابیده بود و منم داشتم بیهوش میشدم... گذاشتمت بین خودمون ک نتونی جایی بری و تو هم نصف شبی شرع کردی ب دس دسی!!!!!!!!! یه صدایی هم میخورد دستات............ آخرشم انقدر شیطونی کردی ک خود ب خود بیهوش شدی! و من...
4 تير 1392

تولد فاطمه...

سلــــــــــــــــــــــــــــــــام شکر پنیر... سلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــام نون خامه ای  این پست در مورد تولد فاطمه ، بچه دوستمه! ک 26 خرداد تولدش بود و رفتیم... خیلی خوش گذشت... تو هم کیف کردی! کلی بچه دور و برت بود... کلی واستادم لباس خوشگل تنت کردم و موهاتو فَشن درست کردم و رفتیم  و همین ک رسیدیم خوابیدیو هم مجبور شدم لباست رو عوض کنم و راحتی تنت کنم و هم موهات خراب شد! خیلی حیف شد چون اولش ازت عکس نگرفته بودم... ولی خوب بود و وقتی بیدار شدی خیلی ذوق کردی! اینجا مامان شراره داره با کلی زحمت موهاتو حالت میده... البته وقتی خوشگل شد خوابیدی و وقتی موهاتت بهم ریخت بیدار شد...
28 خرداد 1392

چکاپ و اطلاعات 8ماهگی...

پسملکم  بالاخره 25.خرداد.1392 با تاخیر 6 روزه رفتیم واسه چکاپ 8 ماهگیت...  روز شنبه بود و باباعلی تعطیل بود...  مثل همه روزهاای تعطیلمون بعد از خوردن کله پاچه رفتیم ب سمت بیمارستان لاله...  خیــــــــــــــــــــــلی شلوغ پلوغ بود...  ساعت 11:40 دقیقه رسیدیم و ساعت 13:10 دقیقه نوبتمون شد...  و تمام مدت تو توی بیمارستان سخنرانی کردی!  بلند بلند آوار میخوندی..............  کلی نینی اونجا بودن ک تو همشونو میخواستی و با دست به همشون میگفتی بیا!!!!!!!!  قربون اجتماعی بودنت برم من   خلاصه از حاشیه بگذریم رفتیم و برسیم ب اصل مطلب!  وقتی رفتیم تو مطب خیــــــــــــلی خوش برخورد بودی و...
28 خرداد 1392

سلام دخملم...

سلام دخمل مامان... خوبی؟ قربونت برم... آقا ارشان با شما نیستم... با دخترم هستم... آخه من دختر دار شدم. 1 دختر خوشگل و مامانی... باورت نمیشه؟ دیدی منم دختر دارم؟ 1 بارم موهای دخملم و 1 گوشی بستم... البته وقتی حواب بود! وقتی هم باباش دید باز کرد!!!!!!!!  ی روز داشتم وسایلی ک مال گذشتته جمع میکردم و میذاشتم تو جعبه خاطراتت ک جناب عالی سر رسیدی و منم واسه اینکه ب چیزی دست نزنی پستونکهاتو بهت دادم و تو یاد خاطرات جوونیت افتادی!!!!!!!!!!!!! البته فقط میجویدیش! باباعلی بیچاره از دستت ب چه شیوه هایی نماز میخونه! هر جا بره میرسی و سریعا جانمازو بر میداری! الانا دیگه 1 مهر ...
28 خرداد 1392